pushup list


اصطلاح
برق و الکترونیک
11 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
فهرست کامپيوتري که عنوان بازيابي شونده بعدي در آن، قديمي تر است . در اين فهرست اولين ورودي اولين خروجي است (FIFO) .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت pushup list معنی pushup list معنی pushup list به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک pushup list در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
pylon antenna
آنتن پيلون ~ آنتن عمودي ساخته شده از يک يا چند ورقه فلزي استوانه اي که هر استوانه داراي يک شيار طولي است .

pyramidal horn antenna
آنتن شيپوري هرمي ~ آنتن قيف مانندي که داراي شيپوري با دهانه مستطيلي است .ابعاد شيپور شکل الگوي تابش را تعيين مي کند.

pyranometer
پيرانومتر ~ ابزاري که شدت تابش دريافتي از هر قسمت آسمان را اندازه گيري مي کند.

pyrheliometer
گرماسنج خورشيدي ~ ابزاري که شدت کل تابش خورشيد ي را اندازه گيري مي کند.

pyroconductivity
پيرو رسانايي ~ رسانايي الکتريکي که تنها در دماهاي بالا در جامدات ايجاد مي شود . اين جامدات در دماهاي جوي،اساساً نارسانا هستند .

pyroelectric effect
اثر پيرو الکتريک ~ تشکيل بار در بعضي بلورهاي خاص به هنگام دادن حرارت يا سرد شدن نامتعادل .

pyrolytic boron nitride
نيتريد بور پيروليتي ~ ماده مناسب در دماهاي بالا براي ساخت بوته آزمايش .

pyromagnetic
پيرومغناطيسي ~ واژه اي براي اشاره به واکنش متقابل حرارت و مغناطيس .

pyrometer
پيرومتر ~ ابزاري که با استفاده از ابزارهاي الکتريکي دما اندازه مي گيرد ، بخصوص دماهاي بيشتر از حد دماسنجهاي جيوه اي پيرومترهاي تابشي،مقاومتي و ترموالکتريکي انواع مختلف آن هستند .

pythagorean scale
مقياس فيثاغورثي ~ مقياس موسيقيايي تنظيم شده به گونه اي که فاصله هاي بسامدي آن نسبت توانهاي جمع شده اعداد 2 و 3 هستند .