bank


اصطلاح
برق و الکترونیک
4 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
بانک ، گروه ~ مجموعه يا ماتريسي از عناصر مشابه که براي انجام عمل مشخص به هم نتصل شده يا کنترل مي شوند . اتصال آنها به صورت سري يا موازي انجام مي گيرد . به عنوان مثال مي توان از بانکهاي مقاومتي ، خازني ، لامپهاي مهتابي و باتريها نام برد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت bank معنی bank معنی bank به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک bank در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
banked winding
سيم پيچي گروهي ~ روشي براي سيم پيچي پيچکهاي آر-اف ، هر يک از دورها در يک مارپيچ تخت روي يکديگر پيچيده مس شوند . کل مارپيچها شامل تعداد زيادي از اين مارپيچها است که کنار هم قرار مي گيرند و پيچک چند لايه بدون برگشت به نقطه ي شروع را توليد مي کنند . اين ساختار ظرفيت خازني پيچک را کاهش مي دهد .

bar
بار ~ واحد فشار برابر بايک ضرب در 10 به توان شش زا يک ضرب در 10 به توان پنج ( اندکي کمتر از يک اتمسفر ) واحد قبلي اندازه گيري فشار آکوستيک ، ميکروبار ~ بود که در حال حاضر به جاي آن از نيوتن بر متر مربع به عنوان واحد si فشار استفاده مي شود .

bar-code reader
ذمز ميله اي خون ~ دستگاه قرائت نوري که ترکيبي از ميه هاي چاپي زا به عنوان نويسه ي عددي مي خواند .

BARITTdiode
دبود بريت ( دبود زمان گذر تزريق سدي ) ~ نوعي دبود ريز موج که باربرهاي گذرنده از ناحيه ي رانش آن به وسيله ي تزريق با برهاي اقليت توسط يک پيوند با ياس مستقيم تامين مي شوند . اين ديود مي تواند به عنوان نوسانساز در گستره ي گيگاهرتز عمل کند . گونه اي از اين ديودها داراي برشي از سليسيم نوع N بين اتصالهاي ...

barium
باريم ( Ba ) عنصر فلزي سفيد - نقره اي با عدد اتمي 56 و وزن اتمي 4/137 . واکنش فعالي در برابر هواي مرطوب و ديوکسيد کربن دارد . به عنوان عامل گاززدار در لامپهاي الکتروني به کار مي رود و در صورت آلياژشدن با نيکل ، در کاتدهاي داغ الکترون گسيل مي کند .

barium titanate
تيتانات باريم ~ نوعي سراميک با ويژگيهاي پيزو الکتريک و توانايي تحمل دماهاي خيلي بيشتر از بلورهاي نمک راشل . در بر گيرهاي بلوري ، ميکروفونها ، و تراديسنده ها سونار استفاده مي شود .

Barkhausen criteria
معيار ياد کهاوزن ~ شرايط نوسان يک وسيله يا مدار : مدار يا وسيله ( قطعه ) بايد داراي تقويت کننده اي با بهره ي بيشتر از يک باشد و خروجي دقيقاً با اختلاف فاز 180 درجه به ورودي پسخورد شود .

Barkhausen effect
اثر بارکهاوزن ~ تغييرات ناگهاني و پياپي مغناطيدگي به دليل تغييرات ميدان مغناطيس کننده که به قطه ي آهني يا ساير مواد مغناطيسي اعمال مي شود .

Barkhausen-kurz oscillator , Barkhausen oscillator
نوسانساز باکهاوزن - کوتز، نوسانساز بارکها وزن ~ نوعي نوسانساز با ميدان ترمزي که بسامد نوسان آن فقط به زمان گذر الکترون در درون لامپ بستگي دارد . الکترون قبل از رسيدن به آند کمتر - مثبت در اطراف شبکه بيشتر - مثبت نوسان مي کند .

Barkhausen magnet
آهنرباي بارکها وزن ~ آهنرباي دائمي که روي لامپ خروجي افقي گيرنده ي تلويزيوني و به منظور کاهش نوسانهاي بارکها وزن نصب مي شود .