quadrature-phase subcarrier signal


اصطلاح
برق و الکترونیک
34 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
سيگنال زير حامل فاز- تربيعي ~ بخشي از سيگنال رنگ نمايي که 90 درجه از بخش همفاز جلوتر يا عقبتر است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت quadrature-phase subcarrier signal معنی quadrature-phase subcarrier signal معنی quadrature-phase subcarrier signal به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک quadrature-phase subcarrier signal در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
quadricorrelator
همبسته ساز درجه دوم ~ مداري که به حلقه کنترل فاز خودکار در گيرنده تلويزيوني رنگي اضافه مي شود تا عملکرد بهتري در شرايط تداخل شديد داشته باشد .

quadrupole diversity
چندگاني چهار قطبي ~ ترکيب همزمان چهار سيگنال دريافتي با روشهاي دريافت چندگانه فاصله ، بسامد و يا روشهاي ديگر .

quadrupole amplifier
تقويت کننده چهار قطبي ~ تقويت کننده کم نويز پارامتري تشکيل شده از لامپ باريکه الکتروني که ميدانهاي چهارگانه آن روي موج سيکلوترون سريع باريکه الکتروني عمل مي کنند. تا تقويت زيادي را در بسامدهي بين 400 تا 800 ايجاد کنند. بسامد سيکلوترون سيگنال تقويت شونده و بسامد پمپاژ بيشتر از دو برابر اين مقدار است ...

quadrupole moment
گشتاور ~ چهار قطبي ~ واژه اي براي تعريف رياضي ميدان ناشي از توزيع بارهاي الکتريکي مغناطيسي معين .

quantity
کميت ~ عدد حقيقي مثبت يا منفي براي داده هاي عددي ~ .

quantity of electricity
کميت الکتريسيته ~ 1. مقدار بار الکتريکي ذخيره شده در خازن که بر حسب کولب يا واحدهاي مشابه اندازه گحيري مي شود. 2. مقدار جريان عبوري از مدار در زمان معين که بر حسب کولن اندازه گيري مي شود کي کولن برابر با عبور جريان يک آمپر در يک ثانيه است .

quantity of radiation
کميت تابش ~ کل انرژي تابش شه عبوري از واحد سطح در واحد زمان که ب حسب ارگ بر سانتي متر مربع يا وات ثانيه بر سانتي متر مربع بيان مي شود .

quantization
کوانتايي سازي ~ تقسيم محدوده مقادير يک موج به تعداد محدودي از زير محدوده هاي کوچکتر . هر زير محدوده با يک مقدار کوانتايي نشان داده مي شود .

quantization distrotion , quantization noise
اعوجاج کوانتايي سازي ، نويز کوانتيده سازي ~ اعوجاج ذاتي ناشي از فرايند کوانتيده سازي .

quantization level
سطح کوانتايي سازي ~ يکي از مقادير زير محدوده هاي به دست آمده از کوانتيده سازي .