quratz pressure gage


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
اندازه گير فشار کوارتز ~ اندازه گير فشاري که شامل تشديدگر بلور کوارتز با پايداري بالايي است که بسامد آن مستقيماً با اعمال فشار تغيير مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت quratz pressure gage معنی quratz pressure gage معنی quratz pressure gage به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک quratz pressure gage در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
quratz thermometer
دماسنج کوارتز ~ دماسنجي که پاسخ آن براساس حساسيت بسامد تشديد بلور کوارتز نسبت به تغييرات دما است .

quratz watch
ساعت کوارتز ~ ساعت الکترونيکي که زمان را تحت کنترل بلور کوارتزي که در مدار نوسان ساز ،با انرژي باتري ،کار مي کند ،نگه مي دارد .زمان را مي توان به صورت ساعت مچي معمولي يا روي صفحه نمايش ديجيتال ،که امروزه از بلور مايع است ،نشان داد .

quasar
کوازار ~ ننبع شبه ستارهاي سيگنالهاي راديويي در حود انتهاي جهان قابل مشاهده که با سرعت حدود نصف سرعت نور در فضا پخش مي شود و براي انرژي تابشي آن هيچ گونه منقع قابل توضيحي مانند منابع هسته اي يا پديده هاي ديگر وجود ندارد .

quasi-blstable circuit
مدار شبه دوپايا ~ مدار دو پايايي که با سرعت الايي نسبت به بسامد طبيعي خود ، تحريک مي شود .

quasi-conductor
شبه رسانا ~ رسانايي که Q آن سيار کمتر از واحد است .

quasi- dielectric
شبه دي الکتريک ~ دي الکتريکي که Q آن بسيار کمتر از واحد است.

quasi- ferroelectric ceramic
سراميک شبه - فروالکتريکي ~ سراميکي که رفتار آن يا مواد فرو الکتريکي و دي الکتريک واقعي تفاوت دارد مانند بعضي ترکيبهاي سرب لانتا ~ زير کنات تيتانات ( PLZT )

quesi-linear feedback control system
سيستم کنترل پسخورد با رابطه اي بين سيگنالهاي ورودي وخروجي که علي رغم وجود عناصر غير خطي در داخل سيستم، اساساً خطي است.

quasi-monostable citcuit
مدارشبه تکپ پايا ~ مدار تک پايا يي که با سرعت بالاي نسبت به بسامد طبيعي خود، تحريک مي شود.

quasi-optical
شبه- اپتيکي ~ واژه اي براي اشاره به ويژگيهاي شبيه به امواج نور، مانند محدوديت حوزه ي خط ديد.