radiant flux density , irradianc


اصطلاح
برق و الکترونیک
32 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
چگالي شار تابشي ~ مقدار توان تابشي بر واحد سطح که در مقطع سطح با روي آن جاري مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radiant flux density , irradianc معنی radiant flux density , irradianc معنی radiant flux density , irradianc به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radiant flux density , irradianc در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radiant gain
بهره تابشي ~ نسبت شار تابشي گسيل شه به شار تابشي تابيده در درگاههاي معيني در قطعه نوري - الکترونيکي .

radiant intensity
شدت تابش ~ انرژي گسيل شده بر واحد زمان ، بر واحد زاويه ثابت در حدود جهت مورد نظر که بر حسب وات بر استراديان بيان ميشود .

radiant sensitivity
حساسيت تابشي ~ جريان خروجي سيگنال لامپ يا لامپ نوري دوربين تقسيم بر شار تابشي تابده در طول موج معين .

radiate
تابش کردن ~ بيرون فرستادن انرژِ ي ، مانند امواج الکترو مغناطيسي به فضا .

radiated interference
تداخل تابش شده ~ تداخل الکترومغناطيسي ناشي از نويز تابشي و سيگنالهاي نامطلوب ديگر از خطوط برق يا دستگاههاي برق دار الکتريکي .

radiated noise
نويز تابشي ~ انرژي الکترومغناطيسي که نويز ناخواسته اي را در تجهيزات گيرنده ايجاد مي کند .

radiated power
توان تابشي ~ کل توان گسيل شده از آنتن فرستنده .

radiating circuit
مدار تابش کننده ~ مداري که قادر به ارسال امواج الکترومغناطيسي به فضا است . مانند مدار آنتن فرستنده راديويي .

radiating element
عنصر تابش کننده ~ جزء سازنده آنتن که خود قادر به تابش يا دريافت انرژي RF است.

radiationg guide
موجبر تابش کننده ~ موجبري که از شيارها، شکافها يا شيپورهاي خود انرژي را به فضاي آزاد مي تاباند.