radiaton resistance


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مقاومت تابش ~ کل توان تابش شده از آنتن تقسيم برمرجع جريان آنتن موثر اندازه گيري شده در نقطه اي که توان به آنتن تغذيه مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radiaton resistance معنی radiaton resistance معنی radiaton resistance به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radiaton resistance در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radiation shield
حفاظ تابش ~ حفاظ يا ديواري از سرب يا ماده ديگري که تابش هسته اي را به طور موثر جذب مي کند.

radiation warning symbol
نماد هشدار تابش ~ نماد استاندارد مورد استفاده مکانهايي که خطر تابش وجود دارد. اين نماد از يک نقش سه پره سرخ چاپ شده روي زمينه زرد تشکيل مي شود.

radiation window
نماد هشدار تابش ~ پنجره تابش ~ پنجره اي که براي پرتوهاي آلفا، بتا، گاما و/ ~ يا ×شفاف است. اين پنجره آنچه را که در برابر مواد ومحيط خارجي پوشيده شده ~ است، حفاظت مي کند .

radiator
تابشگر،راد ياتور ~ 1. ~ بخشي از انتن يا خط انتقال که امواج الکترومغناطس را به طور مستقيم در فضا يا در برابر باز تابنده اي براي کانوني شدن يا جهت گرفتن تابش مي کند. 2. جسمي که انرژي تابشي گسيل مي کند.

radio
راديو ~ 1. ~ ارسال سيگنالهايي از طريق فضا با امواج الکترومغناطس. با وجود آن که تلويزيون ورادار نيز بر اساس امواج الکترو مغناطيس عمل مي کنند . اين واژه براي ارسال صدا و سيگنالهاي رمز به کار مي رود . 2. radio receiver .

radioactive
پرتوزا ~ بروز ويژگي پرتوزايي،اين منبع مي تواند طبيعي يا ساخت بشر باشد .

radioactive decay
واپاشي پرتوزا ~ تبديل خود به خود هسته به يک يا چند هسته ديگر . اين فرايند شامل : الف گسيل ذرات الفا ، الکترون ، پوزيترون و پرتوهاي گاما از هسته ، ( ب ) ~ گير اندازي يا بيرون اندازي الکترونهاي در حال گحردش به دور هسته يا ، ( ج ) شکاف ، است . سرعت واپاشي پرتو زا به صورت نيم عمر هسته بيان مي شود .

radioactive element
عنصر پرتو زا ~ عنصري که خود به خود دچار فروپاشي مي شود و پرتو ها و ذرات متعددي از آن گسيل مي شود مانند راديم ، توريم و اورانيم .

radioactive emanation
نشر پرتوزا ~ گاز پرتو زا ساطع شونده از عناصر پرتوزاي معين به اين ترتيب از راديوم ، ~ از توريم ، نورون و از استينون ساطع مي شود .

radioactive half-life
نيم عصر پرتوزا ~ زمان لازم براي کاهش راديو ايزوتوپ معيني به نصف مقدار اوليه آن .