radix notation

RADNOS

( جا به جا شده ي حروف کلمات NO RADIO ~ بعلاوه S ) ~ محو شدگي راديويي که بيشتر در مناطق قطبي اتفاق مي افتد و به نظر مي رسد که در اثر انفجارهاي خورشيدي ، لکه هاي خورشيدي يا شفق قطبي باشد .

radome

رادام ~ پوشش حفاظت کننده آنتن رادار که از مواد دي الکتريک ( معمولاً ورفه هاي پلاستيکي ) ساخته مي شود و در براب رانرژِ RF ~ شفاف است .

radon

رادون ~ عنصر گازي با پرتوزايي بالا ، عدد اتمي 86 و وزن اتمي222 ، در سري پرتوزاي اورانيم اين عنصر بعد از راديم است .

rad per unit time

رادبر واحد زمان ~ واحد نرخ دز جذب شده .

railing

خط خط شدگي ~ در هم شدگي ارسالها يراداري از فرستنده ها با سرعت پالس 50 تا 150 کيلو هرتز اين در هم شدگي سبب ظاهر شدن تصويري همراه با خطوط نرده مانند روي صفحه نمايش رادار مي شود .

railroade radio service

خدمات راديويي راه آهن ~ خدمات مخابرات راديويي مربوط به بهره برداري و عملکرد خامل مشترک راه آهن .

rain attenuation

تضعيف باراني ~ تضعيف امواج راديويي به هنگام عبور از نواحي مرطوب شکل گيري ابرها يا مناطقي ه باران در آنها مي بارد . اين تضعيف با افزايش چگالي رطوبت در مسير انتقال افزايش مي يابد .

Raman scattering

پراکندگي رامان ~ پراکندگي نور با مولکولهاي گازها ، مايعات و جامدات شفاف ، پراکندگي رامان در نتيجه بسامد تابش التهابي به دليل واکنش اين تابش با مولکولها ايجاد مي شود . از اين پديده براي مطالعه ساختار ملکولي مواد استفاده مي شود .

Raman spectrometer , laser Rama spectrometer

طيف سنج رامان ، طيف سنج رامان ليزري ~ طيف سنجي که در آن ليزر موج پيوسته به عنوان منبع تحريک عمل مي ند . معمولاً از ليزر هليم - نئون که در 0/6328m کار ميکند ، استفاده مي شود .

RAMARK ( RADAR MARKER )

راهنماي راداري ثابت که به طور پيوسته امواج راداري گسيل مي کند تا اطلاعات جهت را به کشتيها و هواپيما هاي مجهز به رادار بدهد .