ratio arms

ratio control

کنترل نسبت ~ کنترلي که در آن نسبت از پيش تعيين شده اي بين دو کميت فيزيکي ثابت نگهداشته مي شود.

ratio detector

آشکارساز نسبت ~ مدار آشکارساز FM با دو ديود که نياز به محدود کننده در ورودي آن نيست . خروجي صوتي بانسبت دو ولتاژ IF ايجاد شده تعيين مي شود که دامنه هاي نسبي آنها تابعي از بسامد است.

ratio meter

نسبت سنج ~ دستگاه اندازه گيري که خارج قسمت دو کميت الکتريکي را اندازه مي گيرد. انحراف عقربه دستگاه متناسب با نسبت جريانهاي عبوري از دو پيچک است.

rationalized unit

واحد نسبي شده ~ واحدي در سيستم اندازه گيري که براي به حداقل رساندن ايجاد ثابت 4 پي در معادله ها طراحي شده است.

ratio of transformation

نسبت تبديل ~ نسبت ولتاژ ثانويه ترانسفورماتور به ولتاژ اوليه تحت شرايط بي باري يا نسبت متناظر ديگري از جريانها در ترانسفوماتور جريان .

ratio-type telemeter

دورسنج نوع تناسبي ~ دورسنجي که از رابطه فاز يا مقدار دو يا چند کميت الکتريکي به عنوان ابزار تبديل استفاده مي کند.

raw data

داده خام ~ داده پردازش نشده که ممکن است به شکل قابل خواندن براي ماشين باشد يا نباشد.

rawin RAdar WINd or RAdio WINd; pronounced ray win

ري وين ~ 1. تعيين جهت و سرعت باد با رادار يا جهت ياب راديويي همراه با راديو سوند ، بالون راديو سوند يا بالوني کهيک بازتابنده رادار را حمل مي کند . 2. اطلاعات جمع آوري شده ي باد بار دمايي راداري يا جهت ياب راديويي متصل به بالن مجهز شده مخصوص .

rawin sonde

سوند ري وين ~ راديو سوند مورد استفاده در ري وين .

Rayleigh cycle

چرخه ري لاي ~ چرخه ي مغناطيس شدگي که تا قسمتهاي شورع منحني مغناطيس شدگي ، بين صفر و خم رو به بالا ، گسترش نمي يابد . در اين ناحيه تراوايي مغناطيسي کم است و پسماند کمي وجود دارد.