reconstituted mica

record

ضبط کردن ~ رکورد ~ صفحه ~ 1. نگهداري براي توليد يا مراجعه در آينده ~ 2. گروهي از عناوين يا ميدانهاي اطالاعاتي ک به عنوان يک واحد در نظر گرفته مي شوند . 3. ديسک فشرده .

record changer

صفحه عوض کن ~ دستگاه پخش صفحه اي که دو يا چند صفحه را به طور خودکار و به ترتيب پخش مي کند .

recorded program

برنامه ضبط شده ~ برمانه تلويزيوني يا راديويي که از ديسکهاي فشرده ، نسخه برداريهاي الکتريکي ، نوارهاي مغناطيسي يا وسايل ديگر براي ضبط و پخش مجدد آن استفاده مي شود .

recorded tape

نوار ضبط شده ~ 1. برنامه ضبط شده اي که به صورت نوار مغناطيسي در بارار وجود دارد . آن را نوار از پيش ضبط شده نيز مي نامند 2. هر نوع نوارمغناطيس که ضبط شده باشد .

recorder

ثبات ~ ابزاري که کميتها يا سيگنالهاي الکتريکي متغير را به طور دائم ضبط مي ند . نوع صنعتي معمول آن يک يا چند کميت را به صورت تابعي از متغير ديگر ، معمولاً زمان ، ثبت مي کند . اسيلوسکوپ پرتو - کاتدي ضبط فکس ، ثبات کنيسکوپ ، دستگاه ضبط نوار مغناطيسي و دستگاه ضبط نوار ويدئو ، انواع ديگر آن هستند .

record gap

فاصله ضبط ~ فاصله اي که نشان دهنده ي انتهاي ضبط روي نوار مغناطيسي است .

recording

ضبط ، ثبت ~ 1. هر گونه فرايند نگحهداري سيگنالها ف صداها ف داده ها يا اطلاعات ديگر براي مراجعه يا باز توليد در آينده از قبيل ضبط صفحه ، فکس ، ضبط ديسک فشرده ، ضبط نوار مغناطيسي يا سيمي و ضبط تصويري ~ 2. محصول نهايي فرايند ضبط ، از قبيل نوار مغناطيسي يا ديسک ضبط شده صوتي يا تصويري يا ورقه ثبت .

recording channel

کانال ضبط ~ شيارهاي ضبط مستقل روي محيط ضبط .

recording charactristic

مشخصه ضبط ~ نمودار که تضفيف مطلوب بسامدهاي بم و تاکيد بر بسامدهاي زيري را که در ضبط نوار يا ديسک انجام مي شوند، نشان مي دهد .

recording density

چگالي ضبط ~ تعداد بيت بر واحد طول در يک شيار ضبط داده خطي تک .