rectifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
يکسو ساز ~ قطعه اي که جريان متناوب را به جرياني با مولفه يکسو بزرگ تبديل مي کند لامپ گازي ، يکسو ساز فلزي ، ديود نيمرسانا و لامپ خلا .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت rectifier معنی rectifier معنی rectifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک rectifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
rectifier junction
پيوند يکسو ساز ~ پيوند نيمرسانا يي که رسانايي آن در يک جهت بيشتر از جهت ديگر است .

rectifier stack
پشته يکسو ساز ~ ساختار پشته مانندي از ديسکها يا پولکهاي يکسو ساز نيمرسانا .

rectify
يکسو سازي ~ تبديل جريان متناوب ~ (AC) به جريان تک جهته (DC).

rectilineal compliance
تطابق راستخط ~ تطابق مکانيکي که با تغيير در نيروي اعمال شده مخالفت مي کند مانند فنري که با نيروي عمل کننده روي ديافراگم بلندگو يا ميکروفون مخالفت مي کند.

rectilinear
راستخط ~ د نبال کردن يک خط راست.

rectilinear scanning
پويش راستخط ~ فرايند پويش سطح به ترتيب از پيش تعيين شده اي از نوارهاي باريک، مستقيم وموازي.

recycling
بازگشت ~ برگشت به شرايط ~ اوليه مانند.يا 1 در مدار شمارش.

Redeye
«ر د آي» ~ موشک هدايت شونده قابل حمل و نقل براي انسان با هديات مادون قرمز براي تخريب هواپيماهاي در حال پرواز دشمن در ارتفاع کم.

redgun
تفنگ قرمز ~ تفنگ الکتروني که باريکه آن به نقاط فسفرساني برخورد مي کند که رنگ اصلي قرمز را در لامپ تصوير تلويزيون رنگي سه تفنگي به وجود مي آورند.

redistribution
توزيع مجدد ~ تغيير علامت بارهاي سطح ذخيره کننده در لامپ ذخيره بار يا لامپ دوربين تلويزيوني با الکترونهاي ثانويه از نقاط ديگر سطح.