reference temperature


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
دماي مرجع ~ منبع دماي استانداردي که به عنوان مرجع براي درجه بندي قطعات اندازه گيري دماي بالا به کار مي رود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت reference temperature معنی reference temperature معنی reference temperature به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک reference temperature در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
reference time
زمان مرجع ~ لحظه اي نزديک به آغاز سوييچينگ که به عنوان مرجعي براي اندازه گيريهاي زماني در کامپيوتر ديجيتال انتخاب مي شود. اين لحظه مي تواند اولين لحظه اي باشد که درآن مقدار لحظه اي پالس راه اندازي ، پاسخ ولتاژ سلول مغناطيسي يا پاسخ ولتاژ مجموع به کسر معيني از دامنه قله پالس خود برسد.

reference voltage
ولتاژ مرجع ~ ولتاژ AC براي اهداف مقايسه اي معمولاً براي تعيين شرايط همفاز بودن يا ناهمفاز بودن در مدار AC .

reference volume
حجم صداي مرجع ~ سطح حجم صدايي که 0VU را روي نشانگر استاندارد حجم صدا نشان مي دهد. حساسيت نشانگر حجم صدا طوري تنظيم مي شود که با وصل شدن دستگاه به مقاومت 600 اهم که توان 1MW در 1kHz به آن داده مي شود، مقدار 0VU خوانده شود.

reference white
سفيد مرجع ~ 1. نور بازتابنده نفوذي غير انتخابي که روشنايي عادي را دريافت مي کند. 2. مرجع رنگ سفيد استاندارد براي تعريف تمام رنگهاي ديگر . سفيد مرجع در تلويزيون رنگي تقريبي از نور خورشيد يا نور آسمان مستقيم با دماي رنگ 6500 درجه K است. رنگهاي اصلي بر حسب واحدهايي تعريف مي شوند که ترکيب يک واحد از هر ...

reference white level
سطح سفيدي مرجع ~ سطح سيگنال تصويري که متناظر با بيشترين حد قله هاي سفيدي است.

reflected impedance
امپدانس انتقال يافته ~ مقدار امپدانسي که به هنگام اتصال امپدانسي به عنوان بار به دو سر ثانويه ترانسفورماتور ، دو سر اوليه ترانسفورماتور ظاهر مي شود.

reflected resistance
مقاومت انتقال يافته ~ مقدار مقاومتي که به هنگام اتصال مقاومت بار به دوسر ثانويه ترانسفورماتور ، در سر اوليه ترانسفورماتور ظاهر مي شود.

reflected wave
موج بازتابيده ~ موج بازتابيده از سطح ، محل ناپيوستگي يا پيوند دو محيط مخلف مانندموج اسماني در راديو ، موج پژواک از هدف رادار ، يا موجي که در خط انتقال ، با تطبيق نادرست به طرف منبع بر مي گردد.

reflecting curtain
پرده باز تابنده ~ آرايه عمودي از آنتهاي باز تابنده نبمه موج که معمولاً در يک چهارم طول موج پشت پرده باز تابنده اي از دوقطبي ها فرار داده مي شودتا آنتني با بهره بالا را تشکيل دهند .

reflecting target
هدف بازتابنده ~ هدفي که امواج رادار را بازمي تاباند .