residual fiux density , residual induction , residual magnetic induction , residual magnetism


اصطلاح
برق و الکترونیک
93 حرف
13 کلمه
معانی و توضیحات
چگالي شار پس ماند . القاي پسماند ، القاي مغناطيسي پسماند ، مغناطيس پسماند ~ چگالي شار مغناطيسي کخه در آن نيرومغناطيس کنندگي وقتي که ماده در شرايط مغناطيس شدگي متقارن و متناوب است . صفر است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت residual fiux density , residual induction , residual magnetic induction , residual magnetism معنی residual fiux density , residual induction , residual magnetic induction , residual magnetism معنی residual fiux density , residual induction , residual magnetic induction , residual magnetism به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک residual fiux density , residual induction , residual magnetic induction , residual magnetism در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
residual gap
شکاف پسماند ~ طول شکاف هوايي بين آرميچر و مرکز مقطع هسته رله ي برق دار شده .

residual gas
گاز پسماند ~ مقدار کم گازي که پس از بهترين مکش ممکن با پمپهاي خلاء در لامپ خلاء باقي مي ماند . بيشتر اين گاز باقي مانده با گاز گير جذب مي شود .

residual resistance
مقاومت پسماند ~ بخشي از مقاومت الکتريکي ماده که مستقل از دماست .

residual resistivity
مقاومت پسماند ~ حد اقل مقدار ثابت مقاومت الکتريکي ماده با کاهش دما که در نزديکي صفر مطلق به دست مي آيد . مقاومت پسماندي ويژگي ماده خاصي نيست ، اما با ميزان ناخالصي در نمونه تغيير مي کند . هر چه نمونه خالص تر باشد . مقاومت پسماندي کمتر است .

resin
صمغ ~ ماده آلي سنتزي طبيعي که در پلاستيکها، چسبها و پوشش سطوح به کار مي رود .

resistance
مقاومت ~ مخالفتي که قطعه يا ماده در براب رجاري شدن جريان از خودنشان مي دهد و بر حسب اهم ، کيلو اهم يا مگااهم اندازه گيري مي شود . در مدارهاي AC مقاومت مولفه حقيقي امپدانس است .

resistance box
جعبه مقاومت ~ جعبه اي که محتوي تعدادي مقاومت دقيق متصل به پايه هايي روي جعبه يا اتصالهايي است که مي تواند با استفاده از فيشها يا با تنظيم سوييچها چند اتصالي مقدار مطلوب مقاومت را با آنها ساخت . اين جعبه معمولاً به صورت ده دهي است و مقادير مقاومت جداگانه به صورت زير مضربهاي 10 تغيير مي کنند .

rsistance - bridge controller
کنترل کننده پل - مقاومتي ~ کنترل کننده اي که بر اساس اصل تعادل صفر عمل مي کند . متعادل نبودن پل سيگنال خطايي را به وجود مي آورد که تقويت مي شود تا بار را در دماي مطلوب نگه دارد .

resistance - capacitance
مقاومتي - خازني ~ داشتن هر دو خاصيت خازني و مقاومتي که با خازنها و مقاومتها ايجاد مي شود .

resistance - capacitance circuit
مدار مقاومتي - خازني ~ مداري که شامل مقاومتها و خازنهايي است که ثابت زماني را تعيين مي کنند . ثابت زماني بر حسب ثانيه برابر است با حاصلضرب مقاومت بر حسب اهم در خازن بر حسب فاراد .