resonant resistance


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مقاومت تشديد کننده ~ مقاومت مدار تشديد کننده يا خط تشديد کننده در بسامد تشديد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت resonant resistance معنی resonant resistance معنی resonant resistance به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک resonant resistance در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
resonant tank
تانک تشديد کننده ~ مداري سري يا موازي تشکيل شده از سلف و خازني که با خنثي شدنراکتانس سلفي آن با راکتانس خازني ، در بسامد معيني تشديد مي کند .

resonant voltage step - up
بالال بردن ولتاژ تشديد ~ توانايي پيچگ و خازن در مدار تشديد کننده سري در ازائه ولتاژي چندين برابر بيشتر از ولتاژ ورودي مدار .

resonant window
پنجره تشديد کننده ~ ترکيب موازي ديافراگم هاي سلفي و خازني در ساختار موجبر که در بسامد تشديد انتقال را انجام مي دهند و در بسامدهاي ديگر موج را بار مي تابانند .

resonant - window switch
سوييچ پنجره تشديد کننده ~ سوييچ موجبري که داراي پنجره تشديد کننده اي در هر شاخه موجبر است که به صورت اتصالهاي سوييچ عمل مي کنند . عدم تنظيم پنجره ها مانع عبور جريان انرژِ در مرجبر مربوطه مي شود .

resonate
تشديد کردن ~ رسيدن به تشديد ، با تنظيم .

resonationg piezoid
پيزوييد تشديد کننده ~ ئ پيزوييدي ( بلور کامل شده اي ) که به عنوان تشديد کننده يا نوسان ساز به جاي تراگردان به کار مي رود .

resonator
تشديد گر ~ قطعه اي که در بسامد خاصي تشديد نشان مي دهد ، مانند تشديد گر آکوستيکي يا تشديد گر حفره اي .

resonator grid
شبکه تشديدگر ~ شبکه اي که با تشديدگر کاواکي در لامپ مدوله شده ي سرعت ضربه مي زند تا تزويج بين تشديدگر و باريکه الکتروني را به وجود آورد .

resonator mode
مد تشديد گر ~ مد کاري که در آن جريان الکتروني ، رسانايي منفي را در مدار تزويج شده نوسان ساز به وجود مي آورد .

resonator wavemeter
موج سنج تشديد گر ~ هر مدار تشدي کننده اي که طول موج را تعيين کند ف مانند بسامد سنج تشديدگر کاواکي .