secondary voltage


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ولتاژ ثانويه ~ ولتاژ دو سر سيم پيچ ثانويه ترانسفورماتور .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت secondary voltage معنی secondary voltage معنی secondary voltage به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک secondary voltage در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
secondary winding , secondary
سيم پيچ ثانويه ، ثانويه ~ سيم پيچ ترانسفورماتور که انرژِ ي را از طريق القاي الکترومغناطيسي از سيم پيچي اوليه دريافت مي کند . ترانسفورماتور مي تواند سيم پيچهاي ثانويه متعددي داشته باشد که ولتاژ هاي AC بالاتر ، پايين تر يا مشابهي را نسبت به ولتاژ اعمال شده به سيمپيچ اوليه تامين کنند .

secondary X- ray
پرتو X ثانويه ~ پرتو X صادر شده از ماده به هنگام قرار گرفتن آن در معرض تابش پرتوهاي X .بسامد پرتوهاي ثانويه مشخصه ي ماده است .

second breakdown
دومين شکست ~ شکست مخرب در ترانزيستور دو قطبي يا GTO ~ که در آن نقص ساختاري سبب متمرکز شدن جريان محلي و توليد غير قابل کنترل و افزاينده ي حاملهاي جريان و در نتيجه توليد حرارت مي شود . واکنش حاصل از اين پديده آنقدر سريع است که از ثابت زماني حرارتي ناحيه کلکتور تجاوز مي کند و ترانزيستور به طور برگشت ن ...

second - channel interference
تداخل کانال دوم ~ تداخلي که در آن توان خارجي که منشا آن سيگنال مربوط به کانال دومي است که از کانال مطلوب حذف شده است .

second detector
آشکار ساز دوم ~ آشکار سازي که سيگنال اطلاعات را از سيگنال IF در گيرنده سوپر هترودين جدا مي کند .

second - harmonic magnetic modulator
مدوله کننده مغناطيس هماهنگ دوم ~ مدوله کننده مغناطيسي که بسامد خروجي آن دو برابر بسامد منبع تغذيه است .

second sound
صداي دوم ~ نوعي موج حرارتي که حامل انرژِي است ولي با سرعتي نزديک به سرعت صوت حرکت مي کند . امواج حرارتي با روشن و خاموش کردن منبع حرارتي توليد ميشوند. اين پديده در بلورهاي نور رساناي سولفيد کادميم مشاهده شده است .

second - time - around echo
پژواک دوم ~ پژواک رادار يا سوناري که فاصله ي زماني دريافت آن بيش از فاصله زماني بازگشتن پالس است .

section
قسمت ~ هر بخش مستقل انتقال در سيستم رله ي راديويي . در سيستمي که بيش از يک يا چند قسمت داشته باشد از تکرار کننده ها استفاده مي شود .

sectionalized vertical antenna
آنتن عمودي قسمت شده ~ آنتن عمودي که در يک يا چند نقطه در طول آن عايق شده است . راکتانس ها يا واتاژهاي راه اندازي به نقاط عايق شده اعمال مي شوند تا الگوي تابش را در صفحه ي عمودي اصلاح کنند .