sensor


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
حسگر ~ قطعه اي که تغيير کميت فيزيکي يا شيميايي را حس مي کند و خروجي الکتريکي ايجاد مي کند مانند پاسخي که به تحريکهاي فيزيکي معيني مانند نور ، صدا ، گرما ، فشار ، سرعت جريان مايع ، ميدان مغناطيسي يا بسامد راديويي داده مي شود . همچنين ممکن است از آن در حس کردن وجود بخار شيميايي استفاده شود . سلول نوري ، ترانزيستور نوري ، سنجه ي تنش و ترميستور نمونه هايي از حسگرها هستند . حسگر مي تواند تراگردان پيزوالکتريک نيز باشد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت sensor معنی sensor معنی sensor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک sensor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
separately excited
تحريک جداگانه ~ به دست آوردن تحريک از منبعي بجز خود ماشين يا قطعه.

separation
جدايي ~ زاويه جداسازي بين کانالهاي چپ و راست استريو ، بر حسب دسي بل . مقدار مشابهي براي کانالهاي جلو و عقب در سيستم چهار صدايي به کار مي رود . هر چه جداسازي بر حسب دسي بل بيشتر باشد ، جدايي بهتر است.

separation circuit
مدار جدايي ~ مداري که سيگنالها را بر حسب دامنه ، بسامد يا مشخصه ديگري مرتب مي کند.

seperation filter
فيلتر جداسازي ~ فيلتري که باندهاي بسامدي را در سيستمهاي حامل از يکديگر جدا مي کند.

seperation loss
تلفات جدايي ~ تلفات خروجي که به هنگام عدم اتصال کامل پوشش روي نوارمغناطيسي با سطوح هد بازسازي يا ضبط به وجود مي آيد.

separator
جداساز ~ 1. مداري که يک نوع سيگنال را از سيگنالهاي ديگر ، با برش ، تفاضل ياانتگرال گيري جدا مي کند . 2. ورقه عايق خلل و فرج دار بين صفحات باتري .

septate waveguide
موجبر پره دار ~ موجبري که شامل يک يا چند پره قرار گرفته در مقطع موجبر براي کنترل انتقال توان ريزموج است.

septinary number
عدد هفت هفتي ~ عددي که کميت آن با اعدادي نمايش داده مي شود که مبناي شمارش آنها 7 است.

septum plural septa
پره ~ ورقه فلزي قرار گرفته در مقطع موجبر که به وسيله اتصالهاي رسانا با ديواره ها در تماس است. اين ورقه معمولاً يک يا چند پنجر يا آيريس دارد که مشخصه هاي القايي ، خازني و مقاومتي را ايجاد مي کنند.

sequence
توالي ~ 1. آرايش عناوين يا اتفاقها بر طبق مجموعه قواعد منظم . 2. آرايش عناوين بر اساس مجموعه قواعد منظم تعيين شده .