series motor ; series - wound motor


اصطلاح
برق و الکترونیک
35 حرف
7 کلمه
معانی و توضیحات
موتور سري ؛موتور سيم پيچي شده موازي ~ موتور نوع کموتاتوري که سيم پيچ ميدان و آرميچر آن سري است . گشتاور راه اندازي بالا ،تغييرات سرعت با بار و سرعت بالاي خطرناک در حالت بي باري از مشخصه هاي آن است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت series motor ; series - wound motor معنی series motor ; series - wound motor معنی series motor ; series - wound motor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک series motor ; series - wound motor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
series -parallel switch
سوييچ سري -موازي ~ سوييچي که اتصالهاي لامپها يا قطعات ديگر را از سري به موازي ، يا برعکس ،تغيير مي دهد .

series peaking
قله زني سري ~ استفاده از پيچک يا مقاومت قله زن به طور سري، به عنوان بار براي تقويت کننده تصويري به منظور ايجاد قله در بعضي بسامدهاي مطلوب در باند عبور که مي تواند تلفات بهره ي قبلي را در طرف بسامد بالاي باند عبور ،جبران کند .

series regulator
رگوله کننده سري ~ ترانزيستوري در منابع تغذيه خطي که به طور سري با بار متصل مي شود تا ولتاژ ثابتي را در دو سر بار ايجاد کند. عملکرد پسخورد در ترانزيستور افت ولتاژ آن را به مقدار لازم براي ثابت نگهداشتن ولتاژ خروجي DC تغيير مي دهد . رگوله کننده مي تواند بخشي از منبع تغذيه ي مجزا يا بخشي از دستگاه است ...

series resonance
تشديد سري ~ تشديد در مدار تشديد سري ،هنگامي که رآکتانس هاي القايي و خازني در بسامد ولتاژ اعمال شده ،برابر مي شوند .به اين ترتيب رآکتانسها يکديگر را خنثي مي کنند و امپدانس مدار به مقدار حداقل مقاومتي کاهش مي يابد . در نتيجه جريان سيگنال به حداکثر مقدار مي رسد و ولتاژ سيگنال ايجاد شده در دو سر پيچک ي ...

series resonant circuit
مدار تشديد سري ~ مدار تشديدي که داراي خازن و پيچک سري با ولتاژ AC اعمال شده است .

series T junction
پيوند T سري ~ پيوندي که در آن امپدانس شاخه موجبر به طور غالب سري با امپدانس موجبر اصلي است .

serrated pulse
پالس دندانه دار ~ پالسي که شکل موج آن نوک تيز يا دندانه اره اي است .

serrated vertical pulse
پالس عمودي دندانه دار ~ پالس همزمان سازي عمودي که با پنج قله ي تيز ،که تا پايين سطح سياهي سيگنال تلويزيوني مي رسند،شکسته شده است . به اين ترتيب شش مؤلفه پالسي به دست مي آيد که هر کدام حدود 0/4 خط طول مي کشد تا مدارهاي جاروي افقي را در طول فواصل زماني پالس همزماني عمودي هم گام نگه دارد .

serrodyne
سرودين ~ مدوله کننده فاز براساس مدوله سازي زمان گذاري لامپ موج عبوري يا کلايسترون .

server
سرور ~ کامپيوتري که معمولاً يک کامپيوتر بزرگ يا کوچک /يا استگاه کاري در شبکه است که ظرفيت حافظه زيادي در آن به ذخيره کردن برنامه ها و داده ها ذخيره نشده در حافظه ساير کامپيوترها يا پايانه هاي شبکه اختصاص يافته است .