shunt feed; parallel feed

shunt loading

بارگذاري موازي ~ روش بارگذاري که در آن رآکتانسها بين رساناهاي خط انتقال متصل مي شوند.

shunt peaking

قله زني موازي ~ استفاده از پيچک قله زني در شاخه موازي مدار که بار خروجي يک طبقه را به بار ورودي طبقه بعدي متصل ميکند و تلفات بسامد- بالاي ناشي از خازنهاي پراکنده دو طبقه را جبران ميکند.

shunt regulator

رگوله کننده موازي ~ ترانزيستوري در منبع تغذيه خطي که به هنگام اتصال موازي با بار به عوان رگوله کننده عمل مي کند و ولتاژ ثابتي را دردو سر بار به وجود مي آورد. رگوله کننده شنت مي تواند قسمتي از منبع تغذيه مستقل يا بخشي از دستگاه استفاده کننده از منبع تغذيه باشد.

shunt T junvtion

پيوند T موازي ~ پيوند موجبري که در آن امپدانس شاخه هدايت به طور غالب موازي با امپدانس موجبر اصلي است.

shunt-wound

سيم پيچ-شنت ~ اتصال موازي سيم پيچهاي آرميچر وميدان ، مانند ژنراتور يا موتور DC .

shutter

شاتر ~ قطعه اي که مانع رسيدن نور به سطح حساس به نور دوربين تلويزيوني يا جسم حساس به نور ديگر به جز در مدت زمان مطلوب براي تابش نور مي شود.

System International d'Unite's

معادل فرانسوي واژه سيستم بين المللي واحدها ( Intervational System of Units).

sideband

باند جانبي ~ باندي از بسامدها در هر طرف بسامد حامل سيگنال راديويي مدوله شده ، که با مدوله سازي ايجاد مي شود. باند جانبي بالاتر شامل بسامدهايي است که مجموع بسامدهاي حامل و مدوله سازي هستند وباند جانبي پايين تر بسامدهاي تفاضلي را شامل مي شود.

sideband attenuation

تضعيف باند جانبي ~ تضعيفي که در آن دامنه هاي نسبي ارسال شده بعضي از مؤلفه هاي باند جانبي سيگنال مدوله شده کمتر از مؤلفه هاي ايجاد شده در فرايند مدوله سازي است.

sideband power

توان باند جانبي ~ توان موجود در باندهاي جانبي گيرنده ، به هنگام دريافت موج مدوله شده ، به جاي توان حامل به توان باند جانبي پاسخ مي دهد.