signal

signal averaging

متوسط گيري از سيگنال ~ تحليل شکل موج تکرار شونده ي ولتاژي که اغلب داراي نويز است، با تقسيم کردن آن به تکه هاي کوچک ، تحت کنترل مدار نمونه برداري و مرتب کردن دامنه هاي نمونه برداري شده . هر تکه سيگنال به ترتيب به تکه قبل اضافه مي شود تا نقطه آن در سيکل ذخيره شود . سيگنال مطلوب به مقدار متوسط حسابي ا ...

signal comparator

مقايسه کننده سيگنال ~ مداري که اطلاعات دويا چند سيگنال را همبسته مي کند.

signal conditioner

شکل دهنده ي سيگنال ~ مداري که سيگنال را به صورت مورد نياز در خط انتقال داده شکل يا تطبيق مي دهد.

signal contrast

کنتراست سيگنال ~ نسبت سيگنالهاي سفيد و سياه درفکس بر حسب دسيبل ~ .

signal data converter

مبدل سيگنال داده ~ مداري که سيگنال مدوله شده داده را از شکلي به شکل ديگر تبديل مي کند.

signal distance

فاصله سيگنال ~ تعداد مکان - ارقام متناظر دو لغت دودويي با طول مشابه در آن متفاوت است

signal frequency shift

انتقال بسامد سيگنال ~ اختلاف عددي بين بسامدهاي متناظر با سيگنالهاي سفيد و سياه هر نقطه در سيستم فکس انتقال - بسامد.

signal generator

مبدل سيگنال ~ ابزار آزمايشگاهي که مي توان آن را براي توليد سيگنال ولتاژ RF سينوسي مدول شده يا مدوله شده تون يا ولتاژ AF ~ با بسامد و سطح خروجي معلوم تنظيم کرد. مودلهاي سيگنالي که قادر به توليد شکل موجهاي مربعي و مثلثي هستند معمولاً مولد تابع ناميده مي شوند.

signaling

سيگنال دهي ~ 1. عمل اعلام کردن ارسال شدن سيگنال اطلاعات به طرف گيرنده ي مدار مخابراتي . 2. ارسال اطلاعات کنترلي يا وضعيت بين سيستمهاي سوييچينگ تلفن که به شکل بيتهاي مشخص شده يا کانالهايي از اطلاعات وارد شده به خط انتقال داده هاي صوتي است.

signaling channel

کانال سيگنال دهي ~ کانال توان براي سيگنال دهي .