Simulation Language for Integrated Circuit Emphasis

slice

برش ~ 1. فناوري نيمرسانا براي بريدن بلور به برشهاي نازک يا پولک ، ناصاف که پس از صاف و صيقلي کردن به پولک تبديل مي شود. 2. مخفف( تابع ) استاندارد خطي و آي سي ( سيگنال - ترکيبي ) .

slider

لغزنده ~ اتصال متحرک لغزان .

slide-rule dial

شماره گير خط کش- محاسبه اي ~ شماره گير داراي نشانکي که در خط مستقيم روي درجه بنديهاي طولاني که شبيه به خط کش محاسبه است، حرکت مي کند.

slide switch

سوييچ لغزان ~ سوييچي که با دگمه ، ميله يا پيچ لغزان تحريک مي شود.

slide-wire bridge

پل سيم لغزان ~ مدار پلي که در آن مقاومت يک يا چند شاخه با موقعيت اتصال لغزاني روي طولي از سيم مقاومت کشيده شده در امتداد مقياس خطي کنترل مي شود.

slide-wire rheostat

رئوستاي سيم - لغزان ~ رئوستاي داراي اتصال لغزاني که روي پيچک تک لايه اي از سيم مقاومتي حرکت مي کند.

slip

لغزش ~ اختلاف بين سرعت سنکرون و سرعت کارماشين القايي .

slip ring

حلقه لغزش ~ حلقه رساناي نصب شده روي محور دوران ولي مجزا شده ازآن . از اين حلقه همراه با جاروبک ثابت براي برقراري ارتباط بين قسمتهاي ثابت و متحرک مدار استفاده مي شود.

slope

شيب ، ضريب زاويه ~ 1. نمايش مسير پرواز در صفحه عمودي . 2. درجه انحراف از قسمت مستقيم منحني نسبت به محور افقي يا عمودي .

slope setector

آشکارساز شيب ~ متمايزسازي که از يک مدار تنظيم شده و يک ديود براي واکنش نسبت به اختلاف بسامد استفاده مي کند. عملکرد آن روي يکي از شيبهاي منحني پاسخ مدارتنظيم شده است. ازاين مدار به ندرت در گيرنده هاي FM استفاده مي شود ، زيرا قسمت خطي منحني براي عملکرد سيگنال بزرگ بسيار کوتاه است .