solar corpuscle

solar flare

فوران خورشيدي ~ فورانهاي شديد روي سطح خورشيد که ابر بزرگي از پرتوهاي کيهاني را به فضا مي فرستند . عقيده بر آن است که ميدان مغناطيسي ناشي از اين ابر زمين را در برابر پرتوهاي کيهاني ناشي از منابع ديگر در منظومه شمسي محافظت مي کند . و در نتيجه سبب کاهش ناگهاني ميزان پرتوهاي کيهاني در زمين به دنبال فور ...

solar - flare proton

پرو تون خورشيدي ~ پروتون خارج از خورشيد در هنگام فوران خورشيدي با مقادير انرژي از کمتر از 10 mev تا چند گيگا الکترون ولت ، ذرات پرتو کيهاني ناشي از فوران خورشيد ي در اصل از اين پرو تونها تشکيل ~ شده اند .

solar flux

شار خورشيدي ~ انرژي راديويي ناشي از خورشيد .

solar flux index

شاخص شار خورشيدي ~ معياري براي فعاليت خورشيدي ، شار خورشيدي معياري از نويز راديويي در 2800 مگا هرتز است .

solarimeter

افتاب سنج ~ ابزاري که شدت تابش خورشيد را به طور مستقيم از خورشيد و آسمان مي خواند .

solar magnetograph

مغناطيس نگار خورشيدي ~ مغناطيس نگار طراحي شده براي مطالعه ميدانهاي مغناطيسي قوي لکه هاي خورشيدي .

solar pumping

پمپاژ خورشيدي ~ استفاده از نور خورشيد کانوني شده به طور مستقيم روي ميله ليزر براي پمپاژ و آغاز عملکرد ليزر .

solar radio noise

نويز راديويي خورشيدي ~ نويز راديويي که منشا آن خورشيد است و در هنگام ظاهر شدن لکه هاي خورشيدي و فورانهاي خورشيدي شدت آن به ميزان زيادي افزايش مي يابد . نويز راديويي خورشيدي معمولاً به صورت نويز هيس روي گيرنده هاي راديويي موج کوتاه شنيده مي شود .

solar wind

باد خورشيدي ~ طوفان سريعي از الکترونها و گاز هيدروژن و هليم و هسته هاي آنها ، که با سرعتي در حدود 700 کيلو متر بر ثانيه ~ از سطح خورشيد مي وزد .

solder

لحيم ، لحيم کردن ~ 1. ولتاژي ه در دماهاي نسبتاً پايين براي برقراري اتصال بين فلزهايي که نقاط ذوب بسيار بالاتري دارند ، ذوب مي شود . آلياژي از قلع و سرب با نسبتهاي تقريباً برابر ، لحيمي است که اغلب براي ايجاد اتصالهاي دائمي در مدارهاي الکترونيک به کار مي رود . 2. متصل کردن دو فلز با لحيم .