small- outline integrated circuit


اصطلاح
برق و الکترونیک
33 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
مدار مجتمع با پايه هاي کوچک ~ بسته مدار مجتمع پلاستيکي تخت مينياتوري براي نصب سطحي ، شبيه به بسته هاي دو رديفه با پايه هاي سر پهني که فاصله ي آنها معمولاً 0/05 است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت small- outline integrated circuit معنی small- outline integrated circuit معنی small- outline integrated circuit به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک small- outline integrated circuit در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
small- outine transistor
ترانزيستور با پايه هاي کوچک ~ ببسته پلاستيکي براي نصب سطحي قطعات نيمرساناي مجزا .

small- scale integration
مجتمع سازي در مقياس کوچک ~ مدار مجتمع شامل کمتر از 100 ترانزيستور .

small - signal analysis
تحليل سيگنال - کوچک ~ تحليل مداري بر اساس گردش جريان و ولتاژ کوچکي که از روي نقاط کار متناظر با آنها مي توان عملکرد را خطي فرض کرد .

smart bomb
بمب هوشمند ~ واژه عاميانه اي براي مهمات هدايت شونده دقيق .

SMB
نام اختصاري اتصال هم محور کوچکي که تا بسامد انتقال 10 گيگا هرتز قابل استفاده است .

smear
لک شدن ~ اشکال در تصوير تلويزيوني که سبب مي شود اجسام در راستاي افقي کشيده تر از مرزهاي عادي خود به صورت تيره شده يا لکه دار ظاهر شوند . يک دليل آن تضعيف بيش از حد بسامد هاي تصوير بالا درگيرنده تلويزيوني است .

smectic material
ماده همشکل اتمي ~ ماده بلوري مايع با مولکولهاي کشيده اي که در لايه هايي آرايش يافته اند و همه مولکولها موازي اند .

smith chart
جدول اسميت ~ نمودار قطبي خاصي که شامل دايره هاي مقاومت ثابت ، دايره هاي راکتانس ثابت ،دايره هاي نسبت موج ايستاده ثابت و خطوط شعاعي است که مکان هندسي خط - زاويه ثابت را نشان مي دهند . از اين جدول براي حل مسائل استفاده مي شود .

smoke detector
آشکار ساز دود ~ مدار فتوالکتريکي براي فعال کردن هشدار به هنگام وجود دود در دفتر کار، خانه يامکانهاي ديگر بيشتر از حد از پيش تعيين شده .

smooth
هموار کردن ~ کاستن يا حدف کردن افت و خيزهاي سريع در داده هاي اندازه گيري شده .