beta-ray spectrum


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
طيف پرتو بتا ~ چگونگي توزيع انرژي يا اندازه حرکت ذرات بتا که در فرايند واپاشي بتايي گسيل مي شوند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت beta-ray spectrum معنی beta-ray spectrum معنی beta-ray spectrum به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک beta-ray spectrum در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
betaron
بتاترون ~ نوعي شتابدهنده که داراي ديواره خلأ چنبره مانند ، تفنگ الکتروني به عنوان منع الکترونهاي داخل ، و يک آهنرباي الکتريکي ، اي، بيروني است که خطوط نيروي مغناطيسي آ« به صورت عمودي از چنبره مي گذرد . با حرکت الکترونهاي گسيل شده در مسير دايره اي اطراف چنبره ، تغييرات سريع ميدان مغناطيسي پيوسته ي ش ...

beta wave
موج بتا ~ موج مغزي با بسامد بالاي 14 هرتز.

Bethe hole directional coupler
تزويجگر جهتي روزنه اي ~ نوعي تزويجگر جهتي در سيستمهاي ريزموج که امکان متوازن شدن تزويج ميدان الکتريکي و مغناطيسي بين دو موجبر را مي دهد. در اين حالت يکي از موجبرها حول يک روزنه مشترک در سطح پهن دو قسمت روبروي هم موجبرها ، چرخانده مي شود.

Beverage antenna; wave antenna
آنتن نوشابه اي ؛ آنتن موجي ~ نوعي آنتن سيم بلند جهتي و غير مشدد ، به درازاي دو يا چند طول موج که معمولاُ در ارتفاع 3 تا6 متري از زمين نگهداشته مي شود.

bezel
نگين دان ~ طوقه ي شيارداري که پنجره ي شيشه اي يا پلاستيکي شفاف يا عدسي را در وسايل نشان دهنده نظير سنجه يا گردونه تنظيم و مشابه آن نگه مي دارد.

B-H curve; magnetization curve
منحني بي- اچ ؛ منحني مغناطيس ~ منحني مشخصه اي که رابطه ي بين القاي مغناطيسي بي و ميدان مغناطيس کننده اچ را در يک ماده ي مغناطيسي نشان مي دهد. اين منحني چگونگي تغييرات تراوايي مغناطيسي يک ماده را با چگالي شار مشخص مي کند.

B-H meter
بي - اچ سنج ~ سنجه اي که حلقه ي پسماند ذاتي ماده ي مغناطيسي را اندازه مي گيرد .

bias
باياس ~ 1. ولتاژ دي سي اعمال شده به الکترود کنترل يک ترانزيستور يا لامپ الکتروني براي رسيدن به نقطه ي کار مطلوب ~ 2. جريان مستقيم و گذرنده از سيم پيچ باياس تقويت کننده ي مغناطيسي براي ايجاد شرايط کاري مطلوب . 3. نيروي الکتريکي ، مکانيکي يا مغناطيسي که براي ايجاد سطح مرجع الکتريکي يا مکانيکي به يک و ...

bias current
جريان باياس ~ جريان الکتريکي با بسامد بيشتر از حدود 40 کيلو هرتز که به منظور کاهش اعوجاج به جريان شنيداري در حال ضبط روي نوار مغناطيسي افزوده مي شود.

bias modulation
مدوله سازي باياس ~ نوعي مدوله سازي دامنه که در آن ولتاژ يا مدوله کننده بر ولتاژ باياس لامپ تقويت کننده ي آر- الف سوار مي شود.