spectrometer


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
طيف سنج ~ ابزاري که تابش را به طول موجهاي تشکيل دهنده ي آنها تجزيه مي کند . ودامنه ي هر مولفه را انازه مي گيرد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت spectrometer معنی spectrometer معنی spectrometer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک spectrometer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
spectrometry
طيف سنجي ~ استفاده از شيوه هاي طيف نگاري براي به دست آوردن ثابتهاي فيزيکي مواد .

spectrophotometer
طيف سنج نوري ~ ابزاري که ارسال يا بازتابش ظاهري نور مرئي را به صورت تابعي از طول موج اندازه مي گيرد و امکان تحليل دقيق رنگ يا مقايسه دقيق شدت روشنايي دو منبع را با طول موجهاي معين فراهم مي کند .

spectrophotometric analysis
تحليل طيف سمجي نوري ~ شيوه اي از تحليل کوانتايي بر اساس توزيع انرژي طيفي در طيف جذبي ماده در حلال . و

spectroradiometer
تابش سنج طيفي ~ ابزاري که توزيع انرژِ طيفي هر نوع تابش را مانند تابش مادون قرمز ، اندازه مي گيرد .

spectroscope
طيف نما ~ ابزاري که طول موجهاي مستقل تابش را از يکديگر جدا مي کند تا امکان مشاهده طيف حاصل را فراهم کند .

spectroscopy
طيف نمايي ~ شاخه اي از علم فيزيک که به اندازه گيري و تحليل طيفهاي مرئي ، مادون قرمز ~ و فرابنفش مي پردازد .

spectrum ( plural spectra)
طيف ~ 1. همه بسامدهاي به ار رفته براي منظوري خاص . در نتيجه ف طيف راديويي از حدود 10 کيلو هرتز تا حدود 300 ~ گيکاهرتز کسترده مي شود . 2. نتيجه سازي تابشي مانند نور مطابق با خاصيتي پيشرونده که معمولاً بسامد است . ~ 3. electromagnetic spectrum ~ .

spectrum analyzer
تحليلگر طيف ~ ابزاري که دامنه هاي مولفه هاي شکل موج مختلط را در طول محدوده ي بسامدي شکل موج اندازه مي گيرد . نوعي از آن انرژي هر بسامد را در خروجي به مگنترون پالسي مي دهد . اين ابزار معمولاً روي صفحه نمايش پرتوکاتدي نمايشي از دامنه را بر حسب بسامد ارائه مي دهد .

spectrum line
خط طيف ~ خط ثبت شده به وسيله طيف سنج براي نمايش طول موجي معين ، جرم اتمي يا کميت طيفي ديگر .

spectrum locus
مکان طيف ~ مکان نقاط نشان دهنده ي رنگ نمايي ، تحريکهاي خالص طيفي در نمودار رنگي .