speech ampkifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تقويت کننده صحبت ~ تقويت کننده AF ~ خاصي که براي تقويت بسامد هاي صحبت طراحي شده است ، مانند تقويت کننده هاييي که در تجهيزات همگاني و سيستمهاي تلفن راديويي به کار مي رود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت speech ampkifier معنی speech ampkifier معنی speech ampkifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک speech ampkifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
speech clipper
محدود کننده ي صحبت ~ محدود کننده ي که قليه هاي سيگنالهاي ببسامدي صحبت را به مقدار لازم براي افزايش در صد مدوله سازي متوسط فرستنده تلفن راديويي يا راديويي آماتوري محدود مي کند .

speech compression
فشرده سازي صحبت ~ روش حذف مؤلفه هاي بسامدي معين از سيگنال صحبت براي فراهم آوردن امکان ارسال آن روي باند بسامدي نازک بدون از دست دادن مقدار قابل توجهي از اطلاعات .

sppech digitization
ديجيتال سازي صحبت ~ تبديل شکل موجهاي صحبت آنالوگ به شکل ديجيتال .

speech network
شبکه صحبت ~ مداري که تبديل 2 به 4 سيمه را انجام مي دهد ، به بيان ديگر ميکروفون و گيرنده ( يا مسيرهاي ارسال و دريافت) را به خطوط نوک و زنگ تلفن متصل مي کند. همچنين کنترل تون جانبي و در بعضي موارد واسط حلقه جريان DC را انجام مي دهد.

speech power
توان صحبت ~ سرعت تابش انرژي صوتي از منبع صحبت در لحظه معين ، يا متوسط مقادير لحظه اي در فاصله زماني معين.

speech processing
پردازش صحبت ~ تغيير دادن مشخصه هاي سيگنال صحبت براي بهبود اطلاعات مخابراتي که روشهاي آن شامل فشرده سازي صوتي ، برش صوتي ، فشرده سازي RF و برش RF است.

speech processor
پردازشگر صحبت ~ مداري که توان متوسط شکل وج صحبت رابراي بهبود قابليت اعتماد سيگنال صحبت افزايش ميدهد.

speech recognition system
سيستم شناسايي صحبت ~ سيستمي که هجاهاي صحبت ، لغات و عبارات را مي شناسد و مي توان از آن براي ورود مستقيم داده هاي صحبت به کامپيوتر يا سيستم کنترل استفاده کرد.

speed
تندي ؛ سرعت ~ 1. کميت عددي براي دامنه ي بردار سرعت ( تندي جهت معيني ندارد.) 2. سرعت زاويه اي محور يا قطعه گردان که معمولاً بر حسب دور بر دقيقه بيان مي شود .3. سرعت انجام يک عملکرد . 4. دريچه لنز . 5. زمان عبور نوراز شاتر. 6. بسامد نوسان ساز لخت.

speed control system
سيستم کنترل سرعت ~ سيستم کنترلي که سرعت موتور يا سازوکار راه اندازي ديگر را مثلاً در دستگاه ضبط صوت يا ويدئو تغيير مي دهد.