standard inductor; inductance standard


اصطلاح
برق و الکترونیک
38 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
القاگر استاندارد ؛ استاندار اندوکتانس ~ القاگري ( پيچکي ) که مقدار اندوکتانس بسيار پايداري با تغييرات اندک در اثر جريان يا بسامد دارد و ضريب حرارتي آن پايين است . القاگراستاندارد مي تواند هسته ي هوايي يا هسته ي آهني داشته باشد . اين القاگر استاندارد اوليه درآزمايشگاهها و استانداردکاري دقيقي براي اندازه گيري امپدانس است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت standard inductor; inductance standard معنی standard inductor; inductance standard معنی standard inductor; inductance standard به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک standard inductor; inductance standard در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
standard missile
موشک استاندارد ~ موشک هدايت شونده ي کشتي به هوا يا کشتي به کشتي دو مرحله اي نيروي دريايي ايالات متحده که سوخت جامد دارد و با رادار کشتي پرتاب مي شود. ماده انفجاري آن به وسيله فيوز مجاورتي رادار مشتعل مي شود. قبلاً آن را موسک تارتار مي ناميدند.

standardization
استانداردسازي ~ تنظيم قوانين حاکم بر شيوه ي پذيرش مواد يا محصولات شامل عواملي مانند محدوديتهاي ابعادي ، مشخصه هاي الکتريکي و مکانيکي ، شکل و قالب .

standardize
استاندارد کردن ~ تنظيم نما و ضريب نيتجه به دست آمده بامميز شناور در کامپيوتر ديجيتال به طوري که ضرايب در محدوده ي کار عادي کامپيوتر قرار گيرند.

standard microphone
ميکروفون استاندارد ~ ميکروفوني که پاسخ آن به ازاي شرايطي که تحت آن به کار مي رود ، به دقت معلوم است .

standard noise temperature
دماي نويز استاندارد ~ دماي 270 درجه کلوين ( 27 درجه سلسيوس) براي ارزيابي ضريب نويز سيستم ارسال سيگنال .

standard observer
ناظر استاندارد ~ ناظر فرضي که به مقادير استانداردي از رنگهاي اصلي در مخلوط کننده رنگ نياز دارد تا با هر رنگ منطبق شود . رنگهاي اصلي استاندارد فعلي و مقادير استاندارد لازم براي تطبيق طول موجهاي مختلف طيف در سال 1931 در کميسيون بين المللي تابندگي بنيان گذاشته شد.

Standard Observer Curve; CIE photopic curve
منحني ناظر استاندارد ؛ منحني نوري CIE ~ منحني تأييد شده در CIE به عنوان استاندارد صنعتي براي نشان دادن رابطه توان کل ( شار تابشي ) گسيل شده از منبع يا مقدار تواني که چشم به آن حساس است ( شار نوري ) . اين منحني داراي مقياس لگاريتمي است و براي طول موجهاي مختلف مرجع انرژي بارنک نامگذاري مي شود. قد پاس ...

standard pitch
گام استاندارد ~ گام موسيقيايي بر اساس 440 Hz براي تون A . با اين استاندارد بسامد C وسط 261/6 Hz است.

standard propagation
انتشار استاندارد ~ انتشار امواج راديويي روي زمين کروي همواره با ثابت دي الکتريک و رسانايي يکنواخت ، تحت شرايط شکست استاندارد در اتمسفر زمين .

standard refraction
شکست استاندارد ~ شکستي که در اتمسفر ايده آل اتفاق مي افتد . دراتمسفر ايده آل ضريب شکست به طور يکنواخت با ارتفاع با نرخ 39×15 به توان 6- درهر کيلومتر کاهش مي يابد .