streamer

striated discharge

تخليه مخطط ~ تخليه الکتريکي که مشخصه آن باندهاي نور و تاريکي متناوب در ستون مثبت مجاور به آند لامپ تخليه فروزان است.

striation technique

شيوه خط خط سازي ~ روشي براي مرئي ساختن امواج صوتي با استفاده از تواناييهاي مستقل آنها در شکست امواج نور.

striking

کار اندازي ~ 1. آغاز شدن قوس الکتريکي با برخورد لحظه اي الکترودها به يکديگر . 2. نشاندن الکتريکي پوسه نازک اوليه فلزي معمولاً در چگالي جريان بالا.

striking voltage

ولتاژ کار اندازي ~ ولتاژ کاتد گريد لازم براي شروع جاري شدن جريان آند در لامپ گازي .

string

رشته ~ گروهي از عناوين داده که به ترتيب صعودي يا نزوليمطابق با ترتيب الفبايي ، عدي يا قاعده هاي ديگر هستند.

string electrometer

الکترومتر رشته اي ~ الکترومتري که داراي تار رسانايي يا کشيدگي متوسط بين دو ورقه فلزي با بارهاي مخالف است ميدان الکتروستاتيک بين ورقه ها تار را به طور افقي متناسب با ولتاژ بين ورقه ها جا به جا مي کند.

strip

لخت کردن ~ برداشتن عايق از روي سيم .

strip - chart recorder

ثبات جدول نواري ~ ثباتي با يک يا چند قلم نوشتن يا قطعه ثبت کننده ديگر که تغييرات متغير در حال اندازه گيري را روي سطح جدول نواري که با سرعت ثابت و به وسيله موتور داراي ساعت زماني ، حرکت مي کند ، ثبت مي کند .

stripline

خط نواري ~ خط انتقال نواري که از يک رساناي مزکزي به شکل نوار فلزي تخت تشکيل شده است . که با نوارهاي دي الکتريک از رساناهاي بيروني نوار فلزي تخت جدا شده است .

stripper

سيم لخت کن ~ ابزار دستي يا موتوري که عايق را از روي سيم بر مي دارد.