stub - tuned filter


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
فيلتر استاب - تنظيم شده ~ فيلتر ميان نگذر ريز موجي که از تعدادي اتصال T با اندازه هاي مختلف ساخته شده است که در داخل موجبر براي ايجاد تضعيف بالا در باندي از بسامدها قرار داده شده اند . اين فيلتر مي تواند بسامدهاي نامطلوب را تا هماهنگ چهارم حذف کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت stub - tuned filter معنی stub - tuned filter معنی stub - tuned filter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک stub - tuned filter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
stub tuner
تنظيم کننده ي استايي ~ استاب اتصال کوتاه شده ي قابل تنظيم براي تنظيم خط انتقال براي انتقال حداکثر توان .

studio
استوديو ~ اتاقي که برنامه هاي راديويي يا تلويزيوني در آن ~ توليد مي شود .

stylus ( plural styli) , needle , reproducing stylus
قلم ، سوزن ، قلم بازي سازي ~ بخشي از پيکاپ گرامافون که مدوله سازي شيار ضبط را دنبال مي کند . و حرکتهاي مکانيکي ناشي از آن را به تراگردان پيکاپ منتقل مي کند تا به سيگنال AF ~ متناظر تبديل شوند .

s- type negative resistance
مقاومت منفي نوع S ~ مقاومت منفي ولتاژ - پايداري که جريان معين در محدوده ي کاري آن مي تواند سه مقدار ممکن ولتاز متفاوت داشته باشد . ف مانند ديود تونل و ورودي اميتر مشترک ترانزيستور اتصال نقطه اي .

styrofoam
استيرو فوم ~ پلاستيک اسفنجي که جذب آب در آن کم و سبک است و مي تواند شناور بماند . خمچنين عايق حرارتي است و مي توان آن را به شکلهاي مختلف براي مطابقت و نگحهداري از تجهيزات الکترونيکي در هنگام جا به جا يي ساخت . همچنين به شکل ورقه اي نيز براي استفاده به عنوان بسته بندي ضد ضربه در دسترس است . براي قطع ...

subassembly
زير مونتاژ ~ دو يا چند قطعه که براي ساختن قطعه اي معين به يکديگحر متصل مي شود ولي قطعات آن قابل عوض کردن است . و در مونتاژ محصول يا سيستم سطح بالاتري به کار برده مي شود . مانند بردهاي مداري کامل شده ، هدهاي چاپگحر . جعبه هاي بلندگو و دکهاي ضبط صوت .

subatomic
زيراتم ~ واژه اي براي اشاره به ذرات کوچکتر از اتم ، مانند الکترونها ، پرتونهاو نوترونها

subcarrier
زير حامل ~ 1. حاملي که به عنوان موج مدوله کننده براي مدوله کردن موج ديگر اعمال مي شود . 2. chrominance subcarrier.

subcarrier band
باند زير حامل ~ باند مربوط به زير حامل معين که به صورت بيشينه ي انحراف زير حامل تعريف شده است .

subcarrier discriminator
مجزا ساز زير حامل ~ مجزا سازي که بسامد زير حامل دور سنجي را دمدوله مي کند .