subsurface wave


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
موج زير سطح ~ موج الکترومغناطيسي که مسير انتشار آن زير زمين يا زير آب است . بسامدهاي کاري مورد استفاده در مخابرات بايد کمتر از 35kHz باشد زيرا بسامدهاي بالاتر در زمين يا آب تضعيف مي شوند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت subsurface wave معنی subsurface wave معنی subsurface wave به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک subsurface wave در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
subsynchronous
زير همزماني ~ عملکرد در بسامد يا سرعتي که زير مضربي از بسامد منبع است.

subsystem
زير سيستم ~ ترکيب به هم متصل شده اي از مجموعه ي مرتبطي از قطعات يامدارها که زير قسمتي از سيستم را تشکيل مي دهند، مانند مونيتور کامپيوتر ، چاپگر ، صفحه کليد ، مودم ، آنتن ، مادول تغذيه و کنسول ارسال - دريافت.

successive approximation regidter
ثبات تقريب متوالي ~ روش تبديل آنالوگ به ديجيتالي که در آن ولتاژ ورودي با ولتاژ خروجي مبدل ديجيتالي به آنالوگ ( D/A) با برنامه ريزي ترتيبي مقايسه مي شود. ابتدا با ارزش ترين بيت ( MSB) D/A روشن وبا ورودي آنالوگ مقايسه مي شود. اگر ورودي بيشتر از خروجي D/A باشد ، MSB روشن باقي مي ماند ؛ در غير اين صورت ...

Suhl effect
اثر سال ~ اثري که به هنگام اعمال ميدان مغناطيسي عرضي قوي به فيلمان نيمرساناي نوع N پديد مي آيد . حفره هاي تزريق شده به فيلمان به سمت سطح منحرف ي شوند و در آنجا به سرعت با الکترونها ترکيب مي شوند يابا استفاده از پروبي به بيرون مي روند. تأثير کلي آن افزايش رسانايي است.

sulfur
گوگرد ~ عنصري با عدد اتمي 16 و وزن اتمي 32/06 .

sulfur hexafluoride
هگزافلوريد گرگرد ~ گاز دي الکتريکي که جرقه زدن را در موجبرهاي رادار توان - بالا از بين مي برد.

sulfuric acid
اسيد سولفوريک ~ ترکيبي از گوگرد ، هيدروژن و اکسيژن که فرمول شيميايي آن H2SO4 است و از آن به عنوان الکتروليت باتريهاي اسيدي سربي مي شود.

sum- snd - differnce monopulse radar
رادار پالس جمع و تفاضل ~ رادار تک پالس با آنتن گيرنده اي که داراي يک دهانه و دو يا چند تغذيه با فاصله کم است. هر تغذيه الگوي تابشي را توليد مي کند که با محور خط ديد آنتن فاصله دارد . سيگنالهاي دريافتي خارج از محور دامنه هاي برابري مي دهند که صفر تيزي را در کانال تفاضل و قله اي در کانال جمع به وجود ...

sum channel
کانال جمع ~ ترکيبي از دو کانال استريو که امکان ضبط برنامه يا ارسال آنرا با يک کانال فراهم مي کند .

summation bridge
پل مجموع ~ پلي که مقاديري مانند دما ، بسامد ف سرعت گردش ، زمان مقاومت و ظرفيت را با جمع کردن جيان اصلي پل با جريان لازم براي تعادل و نمايش نتيجه روي نشانگر اندازه گيري مي کند .