binary phass-shift keying


اصطلاح
برق و الکترونیک
25 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
کليدزني انتقال - فازي دودويي ~ کليد زني داده هاي دودويي يا خط نقطه هاي رمز مورس بوسيله ي انحراف فاز 90+ـ درجه حامل .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت binary phass-shift keying معنی binary phass-shift keying معنی binary phass-shift keying به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک binary phass-shift keying در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
binary scaler ; binary counter ; scale-of-tow circuit
مقياس بند دودويي ؛ شمارنده دودويي ؛ مدار مقياس بند دوتايي ~ نوعي مقياس بند که براي هر دو پالس ورودي يک پالس خروجي توليد مي کند. به همين ترتيب ، دو طبقه ي پشت سر هم مقياس بند دودويي براي هر چهار پالس ورودي يک پالس در خروجي مي دهد، يه طبقه ي پشت سر هم يک پالس براي هشت ورودي ؛ و چهار طبقه ي پشت سر هم ...

binary search
جستجوي دودويي ~ نوعي روش جستجو که طي آن ابتدا مجموعه اي از اعضا به دو بخش تقسيم و يکي از آنها رد مي شود . سپس اين روند روي بخش قبول شده تکرار مي شود تا اينکه اعضاي با ويژگي مورد نظر پيدا شوند.

binary signaling
علامت دهي دودويي يک سيستم مخابراتي که در آن اطلاعاتي توسط حضور و غياب ، يا تغييرات مثبت و منفي فقط يک پارامتر از محيط سيگنال دهي عمل مي شوند.

binary synchronons communication
مخابرات دودويي همزمان ~ يک قرار داد مخابراتي بايت يا نويسه گرا که از مجموعه ي معيني از نويسه هاي کنترلي براي ارسال همزمان اطلاعات به رمز دودويي بين ايستگاههاي يک سيستم مخابره ي داده ها استفاده مي کند. نمونه هاي آن عبارت اند از کنترل تبادل داده هاي رقمي بين رايانه ها و / يا پايانه ها از طريق خطوط تل ...

binary-to-decimal conversion
تبديل دودويي به دهدهي ~ روند رياضي تبديل يک عدد نوشته شده در سيستم دودويي به يک عدد معادل نوشته شده در سيستم عادي دهدهي .

binaural
شنود دوسويه ~ دهدهي .

binaural
شنود دوسويه ~ اشاره به صدايي که از دو مسير گوش شنونده مي رسد و اثر سه بعدي نمايي شنوايي را ايجاد مي کند.

binaural effect
اثر شنود دوسويه ~ توانايي تعيين جهت صدا از طريق تشخيص اختلاف زمان ورود موج صدا به هر گوش .

binder
چسب ~ صمغ يا هر ماده ي چسبنده ديگري که براي متصل کردن ذرات به هم و ايجاد استحکام مکانيکي به کار مي رود.

binding energy
انرژي بستگي ~ 1. انرژي خالص لازم براي خارج ساختن ذره ي از سيستم ~ 2. انرژي خالص لازم براي تجزيه ي سيستم به اجزاي تشکيل دهنده ي آن.