حتما تا کنون بارها پیش آمده که مشتاق رسیدن به هدفی باشید و برای آن برنامه ریزی کرده و در رویای موفقیت آن باشید. اما سوالی که در این میان خود نمایی می کند این است که برای موفقیت باید احساس و انگیزه را ملاک قرار داد و یا بر روی عقل و منطق تمرکز کرد. شاید اغلب خیلی سریع و بدون درنگ مورد دوم را انتخاب کنند، یعنی منطق!. اما در مطلب جاری این پاسخ را به چالش کشیده و می بینیم که بهتر است برای انگیزه و احساس ارزش بیشتری قائل باشیم.

موفقیت چیست؟
موفقیت تعاریف زیادی دارد. اما شاید در یک نگاه کلی بتوان گفت هر کاری که احساس خوبی به شما منتقل کرده و حالتان را خوب کند، برای شما موفقیت محسوب می شود. موفقیت می تواند هر چیزی باشد، ترفیع درجه شغلی، خرید خانه ای بهتر و یا حتی برنده شدن در یک بازی فوتبال!. (خواندن مطلب موفقیت چیست، واقعا چیست؟ پیشنهاد می شود)

احساس بهتر است یا منطق؟
ممکن است مقایسه عقل و احساس را بارها شنیده باشید اما مسئله ای که باید به آن اشاره کنیم این است که این دو قابل مقایسه نیستند. عقل و احساس دو مقوله جداگانه هستند و هر کدام در جایگاه خود لازم و تعیین کننده می باشند. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که می تون از این دو به عنوان مکمل استفاده کرد!. زمانی که شما در مسیر موفقیت قرار می گیریم به هردو نیاز دارید.

جایگاه عقل و احساس در مسیر موفقیت
زمانی که هدفی در ذهن شما جرقه می خورد، باید برای رسیدن به آن زمان و انرژی بگذارید. اما مادامی که انگیزه کافی برای رسیدن به آن را نداشته باشید، هیچگاه این مهم تحقق نمی یابد. جایگاه احساس در این میان مشخص می شود. اما انگیزه ای که در ذهن باشد به تنهایی کارساز نیست. هدف زمانی محقق می شود که انگیزه جامه عمل به خود بپوشد. جایگاه منطق برای رسیدن به موفقیت در عمل نمایان می شود. مسیری که انتخاب می کنید و یا تصمیماتی که می گیرید را باید از فیلتر منطق عبور دهید. (پیشنهاد می شود مطلب ۱۰ درس موفقیت از بیل گیتس و استیو بالمر برای کارآفرینان را مطالعه نمایید)

پیوند عقل و احساس برای تحقق هدف
شکلاتشان را خوردند، عده ای بعد از چند دقیقه صبوری دوام نیاوردند و عده ای نیز مدت زمان تعیین شده را صبر کرده و صاحب دو شکلات شدند. این کودکان در آینده مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد آن هایی که 20 دقیقه را صبر کرده بودند، در زندگی خود موفقیت های بیشتری بدست آورده اند. نتیجه ارزشمندی که می توان از این تحقیق برداشت کرد این است که اهمیت دادن به احساس می تواند باعث عاقلانه تر عمل کردن افراد بشود. همان ذهنی که احساس لذت بردن از خوردن یک شکلات را می داند، احساس داشتن یک شکلات بیشتر را هم می داند و تصمیمی عاقلانه می گیرد.

سخن آخر
همان طور که بیان کردیم، عقل و احساس دو مفهوم جداگانه هستند و مقایسه آن ها اتفاقی نادرست است. اما نکته قابل توجه این که می توان این دو را مکملی قدرتمند و کارآمد دانست. در تحقیقی که بررسی کردیم احساس و منطق هردو برای رسیدن به موفقیت دخیل بودند. پس این گونه است که ما بر این باوریم زیر پا گذاشتن احساس و بالا قرار دادن منطق برای دستیابی به نتایج بهتر کاری بس اشتباه و عجولانه است.