tachometer


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
دورسنج ، تاکومتر ~ ابزاري که سرعت زاويه اي را بر حسب دور بر دقيقه اندازه مي گيرد . دروسنج الکتريکي ، ولتاز خروجي متناسب با سرعت تحويل مي دهد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت tachometer معنی tachometer معنی tachometer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک tachometer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
tactical missile
موشک رزمي ~ موشک هدايت شونده ساخته شده براي عمليات تاکتيکي بر عليه نيروهاي دشمن يا در صورت تجاوز آنها .

tactical radar
رادار رزمي ~ دستگاه رادار ساخته شده براي عمليات تاکتيکي بر عليه نيروهاي دشمن يا در صورت تجاوز آنها .

tactile feel
حس ضربه ~ تغيير ناگهاني در فشار يا ضربه اي که به هنگام فشردن کليد به اندازه کافي روي صفحه کليد با سر انگشت حس مي شود .

tag
برچسب ~ بر چسب نسبت داده شده به بخشي از داده ها در جريان داده هاي کامپيوتري که مشخص مي کند اطلاعات در کجاي برنامه به کار مي روند .

tail
دنباله رو ، لبه پسين ~ 1. پالس کوچکي که به دنبال پالس اصلي فرستنده رادار است و در همان افزايش مييابد 2. لبه پايين رونده پالس .

tailing
کشيدگي ~ طولاني شدن بيش از حد کاهش سيگنال .

tail warning radar
رادار هشدار دم ~ رادار نصب شده در دم هواپيما براي هشدار نزديک شدن هواپيمايي از عقب ، به خلبان .

takeup reet
چرخک جمع کننده ~ چرخکي که نوار مغناطيسي را پس از ضبط يا چخش شدن با دستگاه ضبط صوت ، جمع مي کند .

talk - listen swith
کليد گفت - شنود ~ کيلدي روي واحد مخابراتي که امکان عملکرد بلندگو را ، به عنوان ميکروفون ، در مواقع لازم فراهم يمکند .

tangential component
مولفه مماسي ~ مولفه اي که در زاويه عمود به شعاع عمل مي کند .