telephone , telephone set


اصطلاح
برق و الکترونیک
25 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
تلفن ، دستگاه تلفن ~ واحد تجهيزات مخابرات تلفني که براي مکاني روي ميز با نصب به ديوار طراحي شده است . اين واحد از يک گوشي و مادول يا قسمت فرستنده / گيرنده تشکيل شده است. گوشيهاي معمولي فقط داراي ميکروفون و بلندگو با ساختار مجزا از هم هستند که با سيم رساناي انعطاف پذيري به قسمت فرستنده / گيرنده متصل مي شود که شامل مدارهايي براي تبديل صدا به انرژي الکتريکي و بر عکس است . همچينين داراي کليد هاي لازم براي وارد کردن شره ي تلفن و انجام خدمات تلفني مختلف است . اين واحد داراي مدارهاي زنگ و امروزه مولد تون الکترونيکي نيز هست . در دستگاههاي جديد به جاي شماره گيري چرخان از صفحه کليد الفبايي استفاده مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت telephone , telephone set معنی telephone , telephone set معنی telephone , telephone set به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک telephone , telephone set در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
telephone answering machine
دستگاه پيغام گير تلفن ~ مدار الکترونيکي که با سيستم تلفن عمومي سازگار است و ترکيبي از هر دو نقطه ضبط پيغام و پاسخگويي خودکار را انجام مي دهد و دستگاه به تونهاي تلفن دريافتي پاسخ مي دهد و دستگاه ضبط نوار مغناطيسي را به کار مي اندازد . بعضي از پيغام گيرها شامل مدارهايي هستند که امکان فعال شدن آنها را ...

telephone capacitor
خازن تلفن ~ خازن کوچک ثابتي که ه طور موازي گيرنده تلفن وصل مي شود تا بسامدهاي صوتي بالاتر را اتصال کوتاه کند و در نتيجه نويز را کاهش دهد.

telephone carrier current
جريان حامل تلفن ~ جريان حامل براي مخابرات تلفني از طريق خطوط قدرت يا به دست آوردن بيش از يک کانال از يک زوج سيم.

telephone channel
کانال تلفني ~ مسير يک يا دو طرفه مناسب براي ارسال سيگنالهاي صوتي بين دو ايستگاه .

telephone circuit
مدار تلفن ~ مدار کاملي که از طريق آن جريانهاي صوتي و سيگنال دهي در سيستم تلفن بين دو مشترک تلفني در حال ارتباط با يکديگر ، منتقل مي شوند.

telephone current
جريان تلفن ~ جريان الکتريکي توليدشده يا کنترل شده با عملکرد فرستنده تلفني.

telephone dial
شماره گير تلفن ~ سوييچ عمل کننده با چرخ انگشتي که يک زوج اتصال را به تعداد لازم براي شماره گيري قطع و وصل مي کند تا مدار تلفن با طرف ديگر برقرار شود.

telephone exchange
مرکز تلفن ~ مرکز راهگزيني براي برقراري ارتباط بين خطوط تلفني در ناحيه خدماتي معين.

telephone induction coil
پيچک القايي تلفن ~ پيچکي در مدار تلفن که امپدانس خط را به امپدانس فرستنده يا گيرنده تلفن تطبيق مي دهد.

telephone line
خط تلفن ~ رساناهاي کشيده شده بين ايستگاههاي مشترکان تلفني و مرکز تلفن.