bit reversal

bit serial

بيت-متوالي ~ ارسال پشت سر هم بيتهاي تشکيل دهنده ي نويسه ها بر خلاف روش بيت موازي که در تمام بيتها همزمان ارسال مي شوند.

bit-slice architecture

معماري دسته بيتي ~ يک مفهوم طراحي در پردازنده هاي مقسم که امکان ساخت قطعات سفارشي را از روي يک يا چند تراشه ي ريزپردازنده ي جزئي مي دهد.

bits per secondb/s,bps

بيت در ثانيه ~ واحد آهنگ يا سرعت ارسال داده ها در سيستم ارسال داده. هرچقدر مقدار b/s بيشتر باشد اطلاعات بيشتري را مي توان در زمان معين ارسال يا دريافت کرد.

black after white

سياه بعد از سفيد ~ نقصي در گيرنده هاي تلويزيوني که طي آن در امتداد حد سمت راست هر جسم سفيد روي صفحه ي تلويزيون يک خط سياه غير عادي ظاهر مي شود.همين عيب سبب مي شود که به دنبال تغيير ناگهاني از سياه به يک زمينه ي روشن تر نيز يک خط سفيد ظاهر شود.علت آن وجود ناهمرديفي در گيرنده است .

blackloody

جسم سياه ~ جاذب کامل تمام انرژي تابشي برخوردي .اين جسم انرژي انتها به صورت تابعي از دماي خود تابش مي کند.

black box

جعبه ي سياه ~ اشاره به يک مجموعه يا زير مجموعه که معمولاً به شکل مدول مداري الکترونيکي است که براي کاربرد معين بسته بندي شده است و توسط کاربر معمولي و مبدل ساز به آگاهي زياد از ساختار داخلي آن قابل جايگذاري يا برداشتن از محل خود است.

black compression:black saturation

تراکم سياه ؛سيرشدگي سياه ~ کاهش بهره ي سيگنال تصوير تلويزيوني در سطح متناظر با مناطق سياه در تصوير . اين اثر موجب کاهش سايه -روشن (کنترل است) در نقاط سياه تصوير ظاهر شده روي صفحه ي نمايش گيرنده ي تلويزيون با ساير نمايشگرها مي شود.

blacker-than-black region

منطقه ي سياه تر از سياه ~ بخشي از سيگنال استاندارد تلويزيوني که در آن باريکه ي الکتروني لامپ قطع شده است و سيگنالهاي همزماني ارسال شده اند. اين سيگنالهاي همزمانساز نسبت به سياهترين قسمتهاي تصوير، داراي اوج توان بيشتري هستند.

black level

سطح سياه ~ سطحي از سيگنال تصوير تلويزيوني که متناظر با بيشترين حد قله هاي سياه است. اين سطح عموماً در 75% حداکثر دامنه ي پالسهاي همزمان ساز تنظيم مي شود.

black light

نور سياه ~ اصطلاح منسوخ شده براي تابش فرابنفش نامرئي (ultraviolet radiation) .