time - slot assigner circuit


اصطلاح
برق و الکترونیک
28 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
مدار تخصيص دهندهي شيار زماني ~ مداري که تعيين مي کند چه هنگام کد ک 8 بين از داده هاي خود را روي جريان بيت PCM بگذارد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت time - slot assigner circuit معنی time - slot assigner circuit معنی time - slot assigner circuit به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک time - slot assigner circuit در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
time - slot interchange citcuit
مدار مبادله ي شيار زماني ~ قطعه اي که بزرگراههاي ديجيتالي را در سيستم سوييچينگ مبناي pcm راهگزيني مي کند . سوييچ نقطه تقاطع ديجيتال .

time switch
سوييچ زماني ~ سوييچ کنترل شده با زمان که مداري را در يک يا چند زمان از پيش تعيين شده باز مي کند و مي بندد .

timing analysis
تحليل زمان بندي ~ در توليد مدار مجتمع ، تخمين پاسخ مدار مجتمع که به ازاي تاخيرهاي زماني سيگنال در عناصر مدار محاسبه مي شود ولي عملکرد منطقي آنها را در نظر نمي گيرد .

timing hazard
خطر زمان بندي ~ شرايطي که در آن داده هاي غير واقعي به وجود مي آيند زيرا سيگنال ها با سرعت کافي از يک بخش مدار به بخش ديگر منتقل نمي شود .

timing signal
سيگنال زمان بندي ~ هر سيگنال ضبط شده به طور همزمان با دادها روي نوار مغناطيسي براي تشخيص زمان دقيق هر حادثه ضبط شده .

timing verification
تابيد زمان بندي ~ در توليد مدارهاي مجتمع ، فاريند شبيه سازي که در آن سيگنال ها در تمام مدار منتشر مي شوند و نتايج روي صفخه نمايش ايستگاه کاري نمايش داده مي شوند تا تطبيق مدار با اصول طراحي آن و سرعت عملکرد آن مطابق با سرعت مورد نظر بررسي شود .

tin
قلع ~ عنصر فلزي سفيد نقره اي نرم و چکش خوار با عدد اتمي 50 و وزن اتمي 118/69 اين فلز با سرب آلياژ مي شود تا لحيم نرم را براي متصل کردن قطعات به بردهاي مدار بسازد آلياژ زودگذار داراي 0/63 قلع است . سيم مسي روکش شده با قلع يا فلع سرب مانع از اکسيد شدن مي شود . و نرم سازي لحيم را آسان تر مي کند . اکسي ...

tinned wire
سيم با روکش قلع ~ سيم مسي که در هنگام توليد با لايه اي از قلع يا لحيم روکش شده است تا مانع خوردگي شود و لحيم کاري اتصالهاي آن آسان تر شود .

tin- oxide resistor
مقاومت اکسيد قلع ~ مقاومت پوسه - فلزي که از اکسيد قلع روي هسته سراميکي يا شيشه اي ساخته شده است . مقدار مقاومت يا بردن يا ايجاد شيار مارپيچي روي سطح پوسه تنظيم شده ياافزايش مي يابد .

tinsel cord
سيم ورقه اي ~ سيم انعطاف پذيري براي گوشي و ميکروفون و رساناها به صورت نوارهايي از ورقه فلزي نازک يا ورقه هاي پيچيده شده در اطراف سيم يافته مرکزي محکم ولي انعطاف پذير ساخته شده اند .