trajectory-controlled


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
کنترل شده ي خط سير ~ هدايت شده يا جهت داده شده به گونه اي که خط سير ، منحني از پيش تعيين شده اي را کنترل کند ، مانند موشک .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت trajectory-controlled معنی trajectory-controlled معنی trajectory-controlled به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک trajectory-controlled در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transaction data
داده هاي معاملاتي ~ داده هاي ورودي جديد تصادفي و غير قابل پيش بيني در سيستم پردازش داده ها ، مانند ساعتهاي کار ، کميتهاي بار شده در کشتي و مقادير صورت حساب.

transadmittance
ادميتانس انتقالي ~ معيار مشخصي از ادميتانس متقابل تحت شرايط تنظيم شده ي معلوم.

transceiver
فرستنده / گيرنده ~ فرستنده و گيرنده راديويي که در يک جعبه قرار دارند ، با سوييچي که امکان ارسال و دريافت را فراهم مي کند ، مانند تلفنهاي سلولي و راديوهاي سيار براي پيغام رساني به وسايل نقليه اضطراري يا براي مخابرات دريايي يا هوايي . اين دستگاه معمولاً با باتري کار مي کندو آنتن شلاقي يا تلسکوپس کوچک ...

transconductance; mutual conductance
رسانايي انتقالي ؛رسانايي متقابل ~ نسبت تغيير در جريان نسبت به تغيير ولتاژ ترانزيستورها . در ترانزيستور اثر ميدان ،نسبت تغيير جريان درين به سورس به تغيير ولتاژ گيت به سورس است . در تريود لامپ خلأ ،نسبت تغيير در جريان آند به تغيير ولتاژ شبکه کنترل است . مي توان آن را به صورت ضريب تقويت FET تقسيم بر م ...

transconductance meter; mutual -conductance meter
رسانايي انتقالي سنج ؛ رسانايي متقابل سنج ~ ابزاري که رسانايي انتقالي لامپ الکتروني با شبکه کنترل شده را نشان مي دهد .

transcribe
ضبط کردن ؛ نسخه برداري ~ 1. ضبط کردن،مانند ضبط برنامه راديويي روي ديسک مغناطيسي يا نوار مغناطيسي براي پخش مجدد . 2. نسخه برداري ،بدون ترجمه يا با آن ،از محيط ذخيره کامپيوتري خارجي به محيط ديگر .

transcriber
نسخه بردار ~ تجهيزاتي که اطلاعات را از شکلي به شکل ديگر تبديل مي کنند . مانند تبديل داده هاي ورودي کامپيوتر به محيط و زبان مورد استفاده در کامپيوتر ديگر .

transducer
تراگردان ~ واژه اي عمومي براي هر قطعه يا حسگري که انرژي را از شکلي به شکل ديگر تبديل مي کند . مثلاً از انرژي صوتي به انرژي الکتريکي يا مکانيکي . بلندگوها ، ميکروفونها ، هدهاي ضبط . سنجنده هاي کرنش نمونه هايي از تراگردانها هستند.

transducer scanner
پويشگر تراگردان ~ مداري که ابزاري ميانگيني از سيگنالهاي نمونه برداري جهت دار را از تراگردانهاي مغناطوتنگش جدا از هم در آرايه فرستنده سونار ايجاد مي کند . صفحات خازن به طور شعاعي روي ديسکي که نسبت به ديسک دايروي ثابتي مي گردد . قرار داده مي شوند . ديسک ثابت شامل صفحات انطباقي است که به عناصر تراگردا ...

transducing piezoid
پيزوييد تراگردان ~ پيزوييدي که به عنوان تراگردان عمي مي کند .