transconductance meter; mutual -conductance meter


اصطلاح
برق و الکترونیک
49 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
رسانايي انتقالي سنج ؛ رسانايي متقابل سنج ~ ابزاري که رسانايي انتقالي لامپ الکتروني با شبکه کنترل شده را نشان مي دهد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت transconductance meter; mutual -conductance meter معنی transconductance meter; mutual -conductance meter معنی transconductance meter; mutual -conductance meter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک transconductance meter; mutual -conductance meter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transcribe
ضبط کردن ؛ نسخه برداري ~ 1. ضبط کردن،مانند ضبط برنامه راديويي روي ديسک مغناطيسي يا نوار مغناطيسي براي پخش مجدد . 2. نسخه برداري ،بدون ترجمه يا با آن ،از محيط ذخيره کامپيوتري خارجي به محيط ديگر .

transcriber
نسخه بردار ~ تجهيزاتي که اطلاعات را از شکلي به شکل ديگر تبديل مي کنند . مانند تبديل داده هاي ورودي کامپيوتر به محيط و زبان مورد استفاده در کامپيوتر ديگر .

transducer
تراگردان ~ واژه اي عمومي براي هر قطعه يا حسگري که انرژي را از شکلي به شکل ديگر تبديل مي کند . مثلاً از انرژي صوتي به انرژي الکتريکي يا مکانيکي . بلندگوها ، ميکروفونها ، هدهاي ضبط . سنجنده هاي کرنش نمونه هايي از تراگردانها هستند.

transducer scanner
پويشگر تراگردان ~ مداري که ابزاري ميانگيني از سيگنالهاي نمونه برداري جهت دار را از تراگردانهاي مغناطوتنگش جدا از هم در آرايه فرستنده سونار ايجاد مي کند . صفحات خازن به طور شعاعي روي ديسکي که نسبت به ديسک دايروي ثابتي مي گردد . قرار داده مي شوند . ديسک ثابت شامل صفحات انطباقي است که به عناصر تراگردا ...

transducing piezoid
پيزوييد تراگردان ~ پيزوييدي که به عنوان تراگردان عمي مي کند .

transfer
انتقال ~ ارسال يا نسخه برداري از اطلاعات از کامپيوتري به کامپيوتر ديگر بدون تغيير شکل ان .

transfer check
بازبيني انتقال ~ بررسي دقت انتقال لغتي در کامپيوتر که معمولاً به طور خودکار انجام مي شود .

transfer function
تابع انتقال ~ رابطه رياضي بين خروجي سيستم کنترل و ورودي آن .

transfer impedance
امپدانس انتقالي ~ نسبت ولتاژ اعمال شده به يک زوج از پايه هاي ورودي شبکه به جريان حاصل در زوج پايه ديگر با فرض آن که همه پايه ها به صورت معيني ختم شده باشند .

transfer instruction
دستورالعمل انتقال ~ دستورالعمل کامپيوتري يا سيگنالي که مکان عمليات بعدي را که کامپيوتر بايد انجام دهد ، تعيين مي کند .