transfer impedance


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
امپدانس انتقالي ~ نسبت ولتاژ اعمال شده به يک زوج از پايه هاي ورودي شبکه به جريان حاصل در زوج پايه ديگر با فرض آن که همه پايه ها به صورت معيني ختم شده باشند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت transfer impedance معنی transfer impedance معنی transfer impedance به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک transfer impedance در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transfer instruction
دستورالعمل انتقال ~ دستورالعمل کامپيوتري يا سيگنالي که مکان عمليات بعدي را که کامپيوتر بايد انجام دهد ، تعيين مي کند .

transfer oscillator
نوسان ساز انتقالي ~ نوسان سازي که حدود بالايي بسامد شمارنده ي الکترونيکي را افزايش مي دهد . نوسان ساز انتقالي سيگنالهاي نا معلوم را با هماهنگي از سيگنال به دست آمده از نوسان ساز بسامد - متغير داخلي ، که براي ضربانهاي صفر تنظيم شده است . مخلوط مي کند. شمارنده بسامد سيگنال نوسان ساز بسامد - متغير را ...

transferred charge
بار منتقل شده ~ بار الکتريکي دقيق منتقل شده از يک پايه خازن به پايه ديگر از طريق مدار خارجي .

transferred electron
الکترون انتقالي ~ الکترون آزادي که از يک حد اقل به حد اقل ديگري داخل يک منطقه منتقل مي شود . جرم موثر الکترون به جرم مربوط به حد اقل جديد تغيير مي کند ولي الکترون مکان خود را عوض نمي کند .

transferred - electron amplifier
تقويت کننده الکترون انتقالي ~ تقويت کننده ديودي ، که معمولاً با استفاده از ديود الکترون انتقالي عمل مي کند و از گاليم آرسنيد يا ناخالصي نوع N ساخته مي شود که تقويتي تا محدودهي گيگاهرتز را تابش از 50 گيگا ~ هرتز با توان خروجي کمتر از 1 w ~ موج پيوسته ايجاد مي کند . تقويت کنندگان نمونه ي آن است .

transferred - electron device
قطعه الکترون - انتقالي ~ قطعه نيمرسانا ، معمولاض ديود که بر اساس مقاومت منفي داخل ناشي از الکترونهاي انتقالي در گاليم آرسنيد يا ايتديم فسفيد در ميدانهاي الکتريکي شديد عمل مي کند. زمان حالت گذرا به حداقل مي رسد و امکان نوسان را تا ببسامدهاي چند صد مگاهرتز فراهم ميکند . عملکرد آن مي تواند در مد زمان ...

transferred - electron diode
ديود الکترون - انتقالي ~ قطعه الکترون - انتقالي ، معمولاً ساخته شده از گاليم آرسنيد ،که مي تواند درصورت ترکيب شدن با کاواک يا مدار مجتمع ميکرواستريپ مناسب ، به طور مستقيم از ورودي DC انرژِ ي ريز موج توليد کند .

transferred- electron effect
اثر الکترون - انتقالي ~ تغيير در قلبيت تحرک رانشي موثر حاملهاي بار در نيمرسانا هنگامي که تعداد قابل توجهي از الکترونها از دره اي با قابليت تحرک کم در باند هدايت يک منطقه به دره اي با قابليت تحرک زياد ، يا بر عکس ، منتقل مي شوند .

transfer switch
سوييچ انتقال ~ سوييچي براي انتقال اتصالهاي يک يا چند رسانا از مداري به مدار ديگر .

transfer time
زمان انتقال ~ کل زمان صرف شده بين باز شدن يک مجموعه از اتصالها رله و بسته شدن مجموعه ديگري از اتصالها ، پس از آرام شدن لرزشهاي همه اتصالها .