transfer time


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
زمان انتقال ~ کل زمان صرف شده بين باز شدن يک مجموعه از اتصالها رله و بسته شدن مجموعه ديگري از اتصالها ، پس از آرام شدن لرزشهاي همه اتصالها .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت transfer time معنی transfer time معنی transfer time به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک transfer time در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transformer
ترانسفورماتور ~ قطعه اي که از دو يا چند پيچک تشکيل شده است که با اتصال مغناطيسي به يکديگر تزويج شده اند . اين قطعه مي تواند انرژِي الکتريکي را از يک يا چند مدار ، بدون تغيير بسامد ، به يک يا چند مدار ديگر منتقل مي کند . ولي معمولاً مقادير جريان و ولتاژ را تغيير مي دهد .

transformer - coupled amplifier
تقويت کننده با تزويج ترانسفورماتوري ~ تقويت کننده صوتي که ترانسفورماتورهاي هسته - آهني تنظيم نشده ي آن تزويج بين طبقات را ايجاد مي کنند .

transformer loss
تلفات ترانسفورماتور ~ نسبت توان گرفته شده از ترانسفورماتور ايده ال به توان گرفته شده از ترذانسفورماتور حقيقي تحت شرايط معين که بر حسب دسي بل بيان مي شود .

transforming section
قسمت تبديل ~ طولي از موجبر يا خط انتقال که داراي سطح مقطع تغيير کننده ترديجي براي تبديل امپدانس است .

transient
گذرا ~ جرقه بسيار کوتاه و ناگهاني ولتاژ بالا در خط نيرو که دراثر رعد و بر ق ، تخليه الکترواستاتيک يا قطع و وصل خط نيرو ايجاد مي شود . اگر امکان ورود اين جرقه به مدار الکترونيکي وجود داشته باشد مي تواند به قطعات فعال نيمرسانا و قطعات غير فعال آسيب بزند يا آنها را از بين ببرد . قطعه حفاظتي با پاسخ سر ...

transient analyzer
تحليلگري که حالتهاي گذرايي به شکل اضافه جهشهاي الکتروني برابر و متوالي با دامنه کوچک و شکل موج قابل تنظيم توليد مي کند . اين ولتاژ هاي گذرا را به مدار يا قطعه تحت آزمايش اعمال مي کند و شکل موجهاي خروجي حاصل را روي صفحه نمايش اسيلوسکوپ نشان مي دهد .

transient distrotion
اعوجاج گذرا ~ اعوجاج ناشي از عدم توانايي مدار در تقويت کردن خطي حالتهاي گذرا .

transient motion
حرکت گذرا ~ حرکت نوساني يا غير منظمي که به هنگام تغيير کميت به مقدار حالت پايدار ديگر به وجود مي آيد .

transient osillation
نوسان گذرا ~ نوسان موقتي که به هنگام قطع و وصل شدن در مدار ايجاد مي شود .

transient overshoot
فرا جهش گذرا ~ حد اکثر مقدار فراجهش کميتي در نتيجه تغيير ناگهاني در شرايط مدار .