blade


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
تيغه ~ قسمت رساناي صاف و متحرک در کليد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت blade معنی blade معنی blade به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک blade در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
blade antenna
آنتن تيغه اي ~ آنتني به شکل تيغه ~ ي دم هواپيما که روي بدنه ي هواپيما نصب مي شود .

blank
سفيد ، محو ، خالي ~ 1. نتيجه ~ ي عمل نهايي برش روي بلور طبيعي ~ 2. قطع باليکه ي الکتورني لامپ پرتو کاتدي ~ 3. تويسه ي ماشيني که نمايانگر فاصله در خروجي چاپگر است .

blanked picture signal
سيگنال تصوير محو شده ~ سيگنال به دست آمده از محو شدن سيگنال تصوير تلويزيوني . افزودن سيگنال همزماني به سيگنال تصوير محو شده ، سيگنال تصوير مخلوط را توليد مي کند .

blanket area
ناحيه ي تزاحم ~ ناحيه ي همجوار با يک ايستگاه پخش که در آن سيگنال ايستگاه به قدري قوي است . ( بالاي 1 V/M ) که در کار دريافت ايستگاههاي ديگر ايجاد مي کند

blanketing
مزاحمت ~ تداخل ايجاد شده توسط فرستنده ي همجوار به گونه اي که قدرت سيگنالهاي آن مزاحم دريافت ساير سيگنالها در گستره ي وسيع بسامدي مي شود .

blanking , beam blanking
محو ، محو باريکه ~ عمل قطع باريکه ~ ي الکترويني لامپ تصوير تلويزيوني ، لامپ دوربين ، يا لامپ نوسانساز پرتوکاتدي با اعمال پالس ولتاژ مستطيلي به شبکه يا کاتد در فاصله ي هر ردگيري مجدد عکس اين عمل دريچه بندي ( gating ) نام دارد .

blanking level
سطح محو ~ سطحي در يک سيگنال تصوير تلويز يوني مخلوط که اطلاعات تصوير را از اطلاعات همزماني جدا مي کند و منطبق بر سطح مبناي پالسهاي همزماني است .

blanking pulse
پالس محو ~ يکي از پالسهايي که سيگنال محو را در تلويزيون مي سازد .

blanking signal
سيگنال محو ~ موجي از پالسهاي تکراري براي ايجاد محو در تلويزيون که از نظر زماني با فرايند پويش مرتبط است . اين پالسها با هر دو بسامد خط و ميدان ايجاد مي شوند و موجب قطع باريکه ي الکتروني در فاصله ي زماني ردگيري مجدد در فرستنده و گيرنده مي شوند .

bleder current
جريان تپ گير ~ جرياني که براي کاهش اثر تغييرات باريا ايجاد افت ولتاژ روي مقاومت به طور پيوسته از منبع تغذيه کشيده مي شود .