transmission primariss


اصطلاح
برق و الکترونیک
22 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
رنگهاي اصلي ارسال ~ مجموعه سه رنگ اصلي که متناظر با محتويات سه سيگنال رنگ مستقل در سيگنال تصوير تلويزيون رنگي . سه رنگ اصلي گيرنده در لامپ تصوير يک مجموعه را تشکيل مي دهد . سيگنالهاي اصلي روشنايي و دو سيگنال رنگ نمايي اصلي ، به نام Y ,I, Q ~ مجموعه ي ممکن ديگري از سيگنالهاي اصلي ارسال را به وجود مي آورند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت transmission primariss معنی transmission primariss معنی transmission primariss به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک transmission primariss در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transmission secondary - emision multiplication
چند برابري تابش ثانويه ارسال ~ چند برابر شدن الکترونها که در آن الکترونهاي بر خورد کننده به يک طرف دينودسبب گسيل تعداد بيشتري الکترون از طرف ديگر آن دينود مي شوند . واين فرايند با عبور جريان الکتروني از مجموعه اي از دينودها افرايش مي يابد .

transmission security
ايمني ارسال ~ ايمني ~ مخابراتي مورد انتظار از ارسال ~ پيامها از طريق سيم يا به صورت راديويي .

transmission speed
سرعت ارسال ~ تعداد عناصر اطلاعاتي فرستاده شده در واحد زمان که مي تواند بر حسب بيت ، نويسه ، گروه اغت يا رکورد بر دقيقه بيان شود .

transmission time
زمان ارسال ~ فاصله زماني مطلق از ارسال تا دريافت سيگنال .

transmission unit
واحد ارسال ~ واحد سطح ~ سيگنال قديمي که امروزه دسيبل ناميده مي شود .

transmissiometer
عبور سنج ~ ابزار فتوالکتريکي که قابليت ديد اتمسفر را انداره مي گيرد .

transmit
ارسال کردن ~ فرستادن پيام ، برنامه يا اطلاعات ديگر به شخص يا مکاني از طريق سيم تلفن ، کابل تار نوري ، راديو يا ابزارهاي ديگر .

transmit negative
منفي ارسال ~ ارسال سيگنالهاي فکس که بايد به صورت منفي دريافت شوند .

transmit positive
مثبت ارسال ~ ارسال سيگنالهاي فکس که بايد به صورت مثبت دريافت شوند .

transmitted - carrier operation
عملکرد حامل - ارسالي ~ مدوله سازي دامنه اي که در آن موج حامل ارسال مي شود .