transmission time


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
زمان ارسال ~ فاصله زماني مطلق از ارسال تا دريافت سيگنال .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت transmission time معنی transmission time معنی transmission time به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک transmission time در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transmission unit
واحد ارسال ~ واحد سطح ~ سيگنال قديمي که امروزه دسيبل ناميده مي شود .

transmissiometer
عبور سنج ~ ابزار فتوالکتريکي که قابليت ديد اتمسفر را انداره مي گيرد .

transmit
ارسال کردن ~ فرستادن پيام ، برنامه يا اطلاعات ديگر به شخص يا مکاني از طريق سيم تلفن ، کابل تار نوري ، راديو يا ابزارهاي ديگر .

transmit negative
منفي ارسال ~ ارسال سيگنالهاي فکس که بايد به صورت منفي دريافت شوند .

transmit positive
مثبت ارسال ~ ارسال سيگنالهاي فکس که بايد به صورت مثبت دريافت شوند .

transmitted - carrier operation
عملکرد حامل - ارسالي ~ مدوله سازي دامنه اي که در آن موج حامل ارسال مي شود .

transmitter
فرستنده ~ 1. تجهيراتي که سيگنال حامل RF ~ را توليد و تقويت مي کند. سيگنال حامل را با اطلاعات مدوله ميکند و حامل مدوله شده را براي تابش در فضا به صورت امواج الکترومغناطيس ، به آنتن تغذيه مي کند . 2. در سيستم تلفن ، ميکروفوني که امواج صدا را به سيگنالهاي af تبديل مي کند .

transmitter input polarity
بازده ارسال ~ نسبت توان کل خروجي اکوستيکي به توان الکتريکي ورودي به تراگردان الکتروآکوستيکي .

transmittivity
ارسال شوندگي ~ نسبت تابش ارسال شده به تابش وارد شده ي عمود بر مرز بين دو محيط .

transolver
ماشين سنکرون داراي روتور استوانه اي دو فاز در داخل استاتور سه فاز که به عنوان فرستنده يا ترانسفورماتور کنترلي بدون کاهش دقت يا صفرها عمل مي کند.