transparent plasma


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پلاسماي شفاف ~ پلاسمايي که موج الکترومغناطيس مي تواند در آن منتشر شود . در حالت کلي ، پلاسما در بسامدهاي بالاتر از بسامد پلاسما ، شفاف است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت transparent plasma معنی transparent plasma معنی transparent plasma به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک transparent plasma در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transpolarizer
تراقطبي ساز ~ امپدانس مداري کنترل شده ي الکترو ستاتيکي که مي تواند حدود 30 مقدار امپدانس مجزا و قابل توليد مجدد داشته باشد . دو خازن که هر کدام دي الکتريک فرو الکتريکي بلوزين با حلقه ي پس ماند تقريباً مستطيلي دارند ، به طور سري متصل مي شوند و وقتي که هر دو خازن در يک جهت قطبي شده باشند ، به صورت تک ...

transponder
تراپاسخگر ~ فرستنده / گيرنده اکوستيکي يا بسامد - راديويي که سيگنال ~ ( درخواست ) را دريافت مي کند و به طور خودکار پاسخي را با سيگنال توليد شده در داخل خود مي فرستد که اغلب رمز شده است و يا بسامدي متفاوت با سيگنال در خواست دارد و

transponder dead time
زمان سکوت تراپاسخگر ~ فاصله ي زماني بين شورع پالس و اولين لحظه اي که در آن تراپاسخگر مي تواند پالس جديدي را درافت کند يا پاسخ دهد

transportable phone
تلفن سيار ~ تلفن سياري که مي تواند توان خود را از باتري وسيله نقليه يا باتري داخل دستگاه دريافت کند.

transrectification
ترايکسو سازي ~ يکسو کردني که به هنگام اعمال ولتاژ متناوب به يک مار، در مدار ديگري اتفاق مي افتد.

tramsversal filter
فيلتر تقاطعي ~ فيلتري که ويژگيهاي بسامد انتقال آن تقارن متناوبي را نشان مي دهد.

transverse- beam traveling - wave tube
لامپ موج - عبوري باريکه - عرضي ~ لامپ موج عبوري که در آن جهت حرکت باريکه الکتروني عمود بر جهت ميانگين حرکت سيگنال است.

transverse electric wave (TE wave) , H wave
موج الکتريکي عرضي ~ ، موج H ~ موج الکترو مغناطيسي که بردار ميدان الکتريکي در ان در هر نقطه عمود بر جهت انتشار است.

transverse electromagnetic wave ( TEM wave)
موج الکتو مغناطيس عرضي ~ موج الکترو مغناطيس که هر دو بردار ميدانهاي الکتريکي و مغناطيسي در آن ، در هر نقطه بر جهت انتشار عمود هستند.

transverse- field traveling - wave tube
لامپ موج - عبوري ميدان - عرضي ~ لامپ موج عبوري که در آن ميدانهاي الکتريکي عبوري که بر الکترونها اثر مي گذارند ، بر حرکت ميانگين الکترونها عمود هستند.