triboeletroemanescence


اصطلاح
برق و الکترونیک
22 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
الکتروگسيل مالشي ~ گسيل الکتروني که به هنگام ماليده شدن فلز توليد مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت triboeletroemanescence معنی triboeletroemanescence معنی triboeletroemanescence به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک triboeletroemanescence در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
triboliuminescence
نورتابي مالشي ~ نور تابي ناشي از مالش دو ماده .

trickle charge
شارژ تدريجي ~ پرکردن دائمي باتري با سرعت آهسته براي نگهداشتن باتري در شرايط شارژ کامل .

trickle charger
پر کننده ي تديجي ~ وسيله اي که باتري را با سرعت آهسته و به طور پيوسته پر مي کند تا ان را کاملاً پر نگهدارد .

triclinic
سه محوري ~ واژه اي براي اشاره به ساختار بلوري که داراي سه محور نا برابر است که با زاويه هايي يکديگحر را قطع مي کنند و بيش ار دو تاي آنها برابر نيستند وبيش از يکي از آنها 90 درجه نيست .

tridipole antenna
آنتن سه دو قطبي ~ آنتن قطبي شده ي افقي که داراي سه دو قطبي منحني شکل نصب شده در صفحه افقي است که دايره اي را مي سازند .

triductor
تري داکتر ~ ارايشي از ترانفورماتورهاي هسته آهني و خازنها که بسامد خط نيرو را سه برابر مي کنند . ولتاژ DC به بعضي از سيم پيچها اعمال مي شود تا پيش مغناطيس شدگحي لازم را تامين کند ، به طوري که ولتاژ AC اعمال شونده بتواند هسته ها را اشباع کند و در نيجه خروجي هماهنگ سوم مطلوب را توليد کند .

trifluorochloroethylene resin
رزين تري فلوئور و کلرواتيلن ~ ماده ي اوليه براي رزين پلي کلروتري فلوئور اتيلن ،که با نام Kel-F در بازار فروخته مي شود .

trigatron
تريگاترون ~ سوييچ الکترونيکي که حالت هدايت آن با شکست شکاف کمکي در جباب پر شده از گاز آغاز مي شود . شکاف بين دوالکترود اصلي در حالت عادي نارسانا است ولي به هنگام اعمال پالس به الکترود تحريک مي شکند .

trigger
تريگر؛ فرمان ~ 1.آغاز عملکرد ناگهاني با اعمال پالسي به مدار فرمان . 2. پالسي که آغاز کننده پاسخ مدار فرمان است . 3. trigger citcuit

trigger action
عمل تريگر ~ اعمال پالس ورودي شعيفي که به طور ناگهاني جاري شدن جريان اصلي را در مدار يا قطعه آغاز مي کند.