varmeter; reactive voltampere meter


اصطلاح
برق و الکترونیک
35 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
وارمتر ؛ آمپرسنج راکتيو ~ ابزاري براي اندازه گيري توان رآکتيو بر حسب وار.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت varmeter; reactive voltampere meter معنی varmeter; reactive voltampere meter معنی varmeter; reactive voltampere meter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک varmeter; reactive voltampere meter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
V band
باند V ~ باند بسامدي در ناحيه ميلي متري که از 46 تا 56GHz گسترش مي يابد و متناظر با طول موجهاي 0/652 تا 0/536cm است . زير قسمتهاي اين تخصيص باند ارتش ايالات متحده که امروزه ديگر به کار نمي رود ( بر حسب گيگاهرتز ) عبارت اند از : ve: 54-56 ~ vd : 52-54 ~ vc: 50-52 ~ vb: 48-50 ~ va: 46-48 ~ .

V-beam radar
رادار باريکه V ~ سيستم رادار حجمي بر اساس دو باريکه گردان که فاصله جهت و ارتفاع هدف را تعيين مي کند. يک باريکه عمودي و باريکه ديگر مايل است . باريکه ها در سطح زمين يکديگر را قطع مي کنند و به طور پيوسته حول محور عمودي مي گردند . اختلاف زماني بين رسيدن پژواکهاي دو باريکه معياري از ارتفاع هدف است.

V.32 bis
نيازمندي هاي افزون بر استاندارد V.32 ، که 14/4 و 12/0kb/s را به 9/6، 7/2 و 4/8kb/s در استاندارد V.32 اضافه مي کند. سرعت همه ي مودم هاي V.32 با افزايش يا کاهش کيفيت خط زياد يا کم مي شود .

V.34 bis
استاندارد بين المللي براي 33/6kb/c ، که بهبودي در حدود 17 درصد نسبت به استاندارد V.34 ايجاد مي کند.

V.42 bis
گسترش V.42 که شامل فشرده سازي داده 4X مي شود که با کنترل خطاي MNP سازگار است .

V-chip
تراشه ي V ~ ريزپردازنده ي اختصاصي طراحي شده براي نصب در دستگاه هاي تلويزيون يا مبدل هاي نصب شونده روي آنکه مانع از دريافت بعضي از برنامه هاي تلويزيون کابلي به طور دلخواه مي شود. برنامه ها بايد با سيگنال الکترونيکي با مقادير معين و اختصاصي رمز گذاري شود تا تراشه V بتواند آن را شناسايي و سد کند. اين ...

vector
بردار ~ 1. در ناوبري ، پيکاني که طول و زاويه درجه بندي شده ي آن ( نسبت به شمال ) نشان دهنده سرعت و جهت کشتي يا هواپيماست . 2. در رياضيات ، پيکان نشان دهنده نيرو و جهت 3. در برق پيکاني که مشخص کننده دامنه متغير ( مثلاً ولتاژ ، جريان ، امپدانس ) و زاويه فاز آن است . 4. در علم کامپيوتر ، توالي مرتبي ا ...

vector diagram
نمودار برداري ~ آرايشي از بردارها که روابط دامنه و فاز بين دو يا چند کميت متفاوت هم بسامد را نشان مي دهد.

vectored interrupt
وقفه برداري شده ~ شيوه ايجاد وقفه در کامپيوتر که در آن وقفه هر قسمت ، سيستم عامل را به شاخه اي با روال وقفه متفاوت مي برد . اين شيوه براي دريافت سريع پاسخ وقفه مناسب است .

vector plot fromat
قالب ترسيم برداري ~ سيستمي که داده هاي گرافيکي را براي رسم نمودارهاي ناوبري به صورت ماتريسي از بردارها دخيره مي کند که هر کدام با يک مختصات X,Y,Z و بردارهايي به نقاط مجاور متصل است.