voltage-sensitive resistor


اصطلاح
برق و الکترونیک
26 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مقاومت حساس به ولتاژ ~ مقاومتي ک مقدار آن به طور مشخصي با ولتاژ اعمال شده به آن ، حداقل در بخشي از محدوده ولتاژ آن تغيير مي کند. اين مقاومت مي تواند از يک يا چند بلور معدني يا دو يا چند ديسک اکسيد فلزي تشکيل شده باشد ، اما داراي ويژگي هاي يکسوسازي نيست.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت voltage-sensitive resistor معنی voltage-sensitive resistor معنی voltage-sensitive resistor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک voltage-sensitive resistor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
voltage stabilizer
پايدارساز ولتاز ~ ديود زنر يا قطعه ديگري که تغييرات ولتاژ DC را حذف مي کند و مي تواند جانشين خازن دردو سر کاتد يا مقاومت باياس بيس شود.

voltage-stabilizing tube
لامپ پايدارساز ولتاژ ~ لامپ پرشده با گاز که معمولاً با تخليه فروزان در آن بخش از مشخصه عمل مي کند که ولتاژ در عمل مستقل از جريان است.

voltage standard
استاندارد ولتاژ ~ منبع ولتاژي که مقدار آن با دقت بالايي معلوم است مانند پيل استاندارد.

voltage standing-wave ratio
نسبت موج ايستاده ولتاژ ~ نسبت دامنه ميدان الکتريکي يا ولتاژ در حداقل ولتاژ به مقدار آن در مقدار حداکثر مجاز مجاور در سيستم موج ايستاده ، مانند موجبر، کابل هم محور يا خط انتقال ديگر .

voltage standing-wave ratio meter
نسبت موج ايستاده ولتاژ سنج ~ ابزار عمل کننده الکتريکي که نسبت موج ايستاده ولتاژ را نشان مي دهد و نسبتهاي ولتاژ را درجه بندي مي کند.

voltage-to-frequency converter
مبدل ولتاژ به بسامد ~ مبدلي که بسامد خروجي آن تابعي از سيگنال مرجع يا کنترل است . نوعي ا اين مبدل ؛ ورودي آنالوگ را از حسگر ،تراگردان يا قطعه آنالوگ ديگر مي پذيرد و قطاري از پالسهاي خروجي ديجيتال توليد مي کند که سرعت آ«ها با دامنه لحظه اي سيگنال ورودي نسبت مستقيم دارد. اين خروجي ديجيتال رامي توان ب ...

voltagetransformer; potential transformer
ترانسفورماتور ولتآژ ؛ ترانسفورماتور پتانسيل ~ ترانسفورماتور ابزار دقيق که سيم پيچ اوليه آن به طور موازي به مداري متصل است که ولتاژ در آن اندازه گيري يا کنترل مي شود.

voltage-tunable magnetron
مگنترون قابل تنظيم با ولتاژ ~ مگنترون که نحوه قرار گرفتن کاتد و آند آن شبيه به مگنترون معمولي است اما آند طوري طراحي شده است که ميتوان آن را با تغير صفحه ولتاژ تنظيم کرد.

voltaic cell
پيل ولتايي ~ پيل اوليه اي که از دو الکترود فلزي ناهم جنس در مايعي تشکيل مي شود که به طور شيميايي روي هر دو الکترود عمل کرده ، ولتاژ ايجاد مي کند.

voltaic pile
باتري ولتايي ~ شکل ابتدايي باتري اوليه ؛ که از زوجهاي متناوب پيلهايي با صفحات فلزي ناهم جنس تشکيل مي شود که لايه هاي رطوبت بين زوجها قرار مي گيرند.