wave


اصطلاح
برق و الکترونیک
4 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
موج ~ اختشاش منتشر شونده اي که شدت آن در هر نقطه از محيط تابعي از زمان و شدت آن در يک نقطه معين تابعي از موقعيت آن است. موج مي تواند الکتريکي ، الکترومغناطيسي ، آکوستيکي يا مکانيکي باشد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت wave معنی wave معنی wave به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک wave در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
wave amplitude
دامنه موج ~ مقدار بيشينه تغيير از صفر مشخصه موج .

wave analyze
تحليلگر موج ~ ابزاري که دامنه بسامد مؤلفه هاي مختلف موج جريان يا ولتاژ مختلط را اندازه مي گيرد.

wave angle
زاويه موج ~ جهت و ارتفاع زاويه اي که درآن موج راديويي به آنتن گيرنده مي رسد يا آنتن فرستنده را ترک مي ~ کند.

wave equation
معادله موج ~ معادله اي که حرکت موجي خاصي را در محيط انتقال توصيف مي کند.

wave filter
آنتن موج ~ تراگرداني که امواج را بر اساس بسامدهايشان جدا مي کند. اين فيلتر تلفات جايگذاري نسبتآ کمي را در امواج يک يا چندباند بسامدي و تلفات جايگذاري نسبتاً زيادي را در اوام بسامدهاي ديگر ايجاد مي کند.

wave form
شکل موج ~ شکل موجي که با ترسيم مشخصه موج نسبت به زمان به دست مي آيد.

waveform analyzer
تحليلگر شکل موج ~ ولت سنج بسامد- انتخابي که دامنه و بسامد هر مؤلفه شکل موج مختلط را اندازه مي گيرد.

waveform monitor
مونيتور شکل موج ~ اسيلوسکوپ پرتو کاتدي که داراي مبناي زمان مناسب براي مشاهده شکل موج سيگنال تصوير در سيستم تلويزيون است .

waveform synthesizer
ترکيب کنده شکل موج ~ مولد سيگنالي که بسامد ، فاز ، مقدار هماهنگها و دامنه هماهنگ هاي خروجي آن متغيير است .

wavefront
جبهه موج ~ بخشي از پوش موجي که بين نقطه صفر مجازي و نقطه اي قرار دارد که موج به مقدار قله خود مي رسد، و بر حسب زمان يا فاصله اندازه گيري مي شود.