waveform analyzer


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تحليلگر شکل موج ~ ولت سنج بسامد- انتخابي که دامنه و بسامد هر مؤلفه شکل موج مختلط را اندازه مي گيرد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت waveform analyzer معنی waveform analyzer معنی waveform analyzer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک waveform analyzer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
waveform monitor
مونيتور شکل موج ~ اسيلوسکوپ پرتو کاتدي که داراي مبناي زمان مناسب براي مشاهده شکل موج سيگنال تصوير در سيستم تلويزيون است .

waveform synthesizer
ترکيب کنده شکل موج ~ مولد سيگنالي که بسامد ، فاز ، مقدار هماهنگها و دامنه هماهنگ هاي خروجي آن متغيير است .

wavefront
جبهه موج ~ بخشي از پوش موجي که بين نقطه صفر مجازي و نقطه اي قرار دارد که موج به مقدار قله خود مي رسد، و بر حسب زمان يا فاصله اندازه گيري مي شود.

wave function
تابع موج ~ مجموعه اي از راه حلهاي معادلات ماکسول براي انتشار موج در محيط همگن ايزوتروپ .

wave group
گروه موج ~ نتيجه دويا چند قطار موج که داراي بسامدهاي مختلف هستند و از يک مسير ارسال و دريافت مي شوند.

waveguide
موجبر ~ لوله فلزي استوانه اي يا مستطيلي که داراي سطح مقطع از پيش تعيين شده است و به طور خاص براي هدايت امواج الکترومغناطيس بسامد بالا از داخل آن طراحي شده است.

waveguide attenuator
تضعيف کنده موجبر ~ تضعيف کننده اي که داخل موجبر ساخته مي شود تا با جذب و بازتابش امواج الکترومغناطيسي ، آنها را تضعيف کند.

waveguide bend; waveguide elbow
خم موجبر ؛ آرنج موجبر ~ بخشي از موجبر که در طول محور طولي آن خم شده است . خم صفحه E در موجبر مستطيلي خمي در طول ضلع کوچکتر و خم صفحه H خمي در طول ضلع بزرگ تر است .

waveguide component
قطعه موجبر ~ قطعه اي متصل به درگاههاي خاص در سيستم موجبر.

waveguide connector; wave guide coupling
متصل کننده موجبر ؛ تزويج موجبر ~ اتصال مکانيکي براي ايجاد ارتباط الکتريکي و قفل کردن قسمتهاي منطبق به يکديگر در سيستم موجبر .