wide band

wideband axis

محور باند پهن ~ جهت فازوري که رنگ نمايي اصلي (سيگنال I) را در سيستم تلويزيون رنگي نشان ميدهد.

wideband dipole

دو قطبي باند پهن ~ دو قطبي اي ~ که نسبت طول به قطر کمي دارد تا بتواند در باند بسامدي نسبتاً پهني تشديد کند.

wideband ratio

نسبت باند پهن ~ نسبت پهناي باند بسامدي اشغال شده به پهناي باند اطلاعات در سيستم تسهيم ~ .

wide-open receiver

گيرنده گستره باز ~ گيرنده اي که هيچ مدار تنظيم شده اي ندارد به طوري که مي تواند تمام بسامدها را به طور همزمان در باند پوشش دريافت کند.

width

پهنا ~ 1. بعد افقي تصوير تلويزيون يا فکس 2. مدت زمان پالس .

width control

کنترل پهنا ~ کنترلي که پهناي الگوي روي صفحه ي نمايش لامپ پرتو کاتدي در گيرنده تلويزيوني يا اسيلوسکوپ تنظيم مي کند.

Wiedemann effect

اثر ويدمان ~ سيم حامل جريان به هنگام قرار گرفتن در ميدان مغناطيسي طولي پيچ مي خورد.

Wiedemann-Franz law

قانون ويدمان - فرانس ~ نسبت رسانايي حرارتي به رسانايي فلزي در تمام فلزات متناسب با قدر مطلق دما.

Wiegand effect

اثر ويدگاند ~ قابليت سيم فرومغناطيسي تحت تنش مغناطيسي در تشخيص قطع و وصل شدن نيروي مغناطيس کننده به هنگام قرار گرفتن در ميدان مغناطيسي DC .

Wien bridge

پل وين ~ پل AC چهار بازويي که مي تواند ظرفيت خازني معادل و مقاومت تلفاتي موازي خازن غير کامل را اندازه بگيرد . اين خزان مي توانند نمونه اي از نارسانا يا طولي از کابل نيز باشد . تعادل پل بستگي به بسامد دارد. از اين پل به عنوان تعيين کننده بسامد در نوسان سازهاي RCاستفاده مي شود.