Wiedemann effect


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
اثر ويدمان ~ سيم حامل جريان به هنگام قرار گرفتن در ميدان مغناطيسي طولي پيچ مي خورد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت Wiedemann effect معنی Wiedemann effect معنی Wiedemann effect به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک Wiedemann effect در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Wiedemann-Franz law
قانون ويدمان - فرانس ~ نسبت رسانايي حرارتي به رسانايي فلزي در تمام فلزات متناسب با قدر مطلق دما.

Wiegand effect
اثر ويدگاند ~ قابليت سيم فرومغناطيسي تحت تنش مغناطيسي در تشخيص قطع و وصل شدن نيروي مغناطيس کننده به هنگام قرار گرفتن در ميدان مغناطيسي DC .

Wien bridge
پل وين ~ پل AC چهار بازويي که مي تواند ظرفيت خازني معادل و مقاومت تلفاتي موازي خازن غير کامل را اندازه بگيرد . اين خزان مي توانند نمونه اي از نارسانا يا طولي از کابل نيز باشد . تعادل پل بستگي به بسامد دارد. از اين پل به عنوان تعيين کننده بسامد در نوسان سازهاي RCاستفاده مي شود.

Wien-bridge oscillator
نوسان ساز پل وين ~ نوسان ساز پسخوردي انتقال فازي که داراي پل وين به عنوان عنصر تعيين کننده بسامد است .

Wien's displaceent law
قانون جا به جايي وين ~ طول موج بيشترين مقدار تابش با قدر مطلق دماي مطلق جسم سياه نسبت معکوس دارد . با افزاييش دما قله ي منحني طيفي توزيع انرژي به سمت طول موجهاي کوتاهتر طيف جا به جا مي شود.

wiilemite
ويل ميت ~ ماده ي معدني فلوئورسان طبيعي که بيشتر از ارتوسيليکات روي تشکيل شده است و در صفحه هاي نمايش لامپهاي پرتو کاتدي به کار مي رود.

wimshurst machine
ماشين ويمشورست ~ مبدل الکترواستاتيکي تشکيل شده از دو ديسک شيشه اي که در جهت مخالف مي گردند . ديسکها داراي قطاعهاي پوشيده با ورقه فلزي و شانه هاي جمع کننده اي هستند که الکتريسيته ساکن را براي شارژ کردن بطريهاي « ليد» يا دشارژ در دو سر شکاف را توليد مي کنند.

winchester drive
وينچسترران ~ واژه اي براي اشاره به حافظه ديسک سخت وينچستر ، توليد IBM که با ديسکهاي مغناطيسي يک به چهار يا بيشتر ،يا پلاترهايي که با مواد مغناطيسي پوشيده شده اند مشخص مي شوند . اين ديسکها مي توانند داده ها را در هر دو طرف خود ذخيره کنند . داده ها با هدهاي متحرکي نوشته و خوانده مي شوند که در حدود چن ...

winchester formatter
فرمت کننده وينچستر ~ مداري که داده ها را براي ذخيره کردن روي ديسک سخت سازمان دهي مي کند.

wind
پيچش ~ شيوه اي که نوار مغناطيسي با آن روي چرخک پيچيده مي شوند در پيچش A، سطح پوشيده شده روي توپي است . در پيچش B سطح پوشيده شده از توپي دور است .