branch transmittance


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ضريب انتقال شاخه ~ نسبت سيگنال خروجي به سيگنال ورودي در شاخه.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت branch transmittance معنی branch transmittance معنی branch transmittance به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک branch transmittance در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
breadboard circuit; brassboard circuit
مدار تخته آزمايشي ~ مدار اوليه يانمونه براي اثبات امکان پذيري طرح ، اصل ، مدار ، يا سيستم بدون در نظر گرفتن ملاحظات جانمايي اقتصادي يا بهينه سازي و بسته بندي آن.

break
وقفه ، ترک ~ 1. قطع موقت ارسال راديويي مثلاُ براي ارسال در جهت مخالف 2. عيبي در مدار .

break-before-make contacts
اتصالهاي قطع-قبل از- وصل ~ اتصالهايي که مدار را پيش از وصل ديگر ،قطع مي کنند.

breakdown
شکست ~ 1. تخليه ي مخرب در عايق که به صورت افزايش ناگهاني و شديد جريان گذرنده از عايق بر اثر خرابي کامل بآن تحت تنش الکتروستاتيکي روي مي دهد. ~ 2. شورع تخليه مطلوب بين الکترود در گاز با ولتاژ وقوع اين شکست به چگالي گاز ، شکل الکترود ، فاصله الکترود ها از هم ،و ~ قطبيت آن بستگي دارد . 3. افزايش بدون ...

breakdown diode
ديود شکستي ~ نوعي ديود نيمرسانا کهدر آن مکانيزم شکست ولتاژ معکوس بر اساس اثر زنر يا اثر بهمني است.

breakdown region
ناحيه ي شکست ~ کل ناحيه اي از مشخصه ي ولت- آمپر ديود نيمرسانا که بعد از نقطه ي شورع شکست و افزايش مقدار جريان معکوس قرار دارد.

breakdown volage
ولتاژ شکست ؛ ولتاژ زنو ~ 1. ولتاژي که در يک جريان مشخص در ناحيه ي شکست ديود نيمرسانا اندازه گيري مي شود. 2. ولتاژ وقوع شکست در يک دي الکتريک يا لامپ گازي ~ 3. بيشترين ولتاژ دي سي يا اي سي که مي تواند از ورودي تا خروجي ( يا بدنه ) يک مدار وارد کرد ، بي آنکه صدمه اي ببيند.

breakout
مفصل ~ نقطه اي که در آن يک يا چند رسانا از يک کابل چند سيمه جمع مي شوند.

breakout box
جعبه ي مفصل ~ وسيله اي براي آزمايش خط انتقال .

breakover
گذار وارون ~ در يک تريستور به گذار از حالت سدکنندگي مستقيم يه حالت رسانش مستقيم گفته مي شود.